اگر می خواهید موفق باشید، اساساً عملکرد خوب در زمینه ی مهارتهای حل مسئله بسیار مهم خواهد بود.اما مشکلات اغلب چیزی است که دوست ندارید.به نظر بسیار وقت گیر هستند.و خود را به زور وارد برنامه ی از پیش تعیین شده ی شما می کنند.مشکلات ما را وادار به فکر کردن در مورد آینده ی مبهم می کنند.و گاهاً به نظر می رسد اصلاً نمی توان راه حلی برای آنها یافت.
به همین دلیل،هنگامی که ما با مشکلی مواجه هستیم تلاش می کنیم تا با سریعترین و راحت ترین راه ممکن آنرا حل کنیم.اما آیا برایتان اتفاق افتاده است که ساده ترین و واضح ترین راه را انتخاب کنید و بعداً متوجه شوید که یک راه حل بهتر را فراموش کرده اید؟یا با انتخاب یک راه فقط خودتان را در یک حالت برای وخیم تر نشدن شرایط نگه دارید؟
برای اینکه یک مشکل بهتر حل شود شما باید یک رویکرد منطقی و نظام مند داشته باشید.
با بهبود عملکرد در زمینه حل مسئله می توانید بهتر تصمیم بگیرید. و اعتماد به نفس شما در زمینه حل مسئله افزایش می یابد و تصمیم گیری عجولانه برای انتخاب اولین راه حل، که ممکن است بهترین راه حل نباشد را کاهش می دهد.
وقتی که شما به آزمون حل مسئله جواب دادید. مستقیماً به ابزار و منابعی که می تواند به شما در بیشتر شدن مهارتهای حل مسئله کمک کند دست پیدا خواهید کرد.
توانایی حل مسئله
مواجهه و چالش کامیابی آمیز با مشکلات، قسمتی از زندگی روزانه و روزمره هر کس میباشد.
همه اشخاص در زندگی با دشواری هایی روبرو میشوند که حتماً برای آنها راه حلهای درست و منطقی بیابند برخی در مقابل مشکلات، راه حلهای نامناسبی را بر میگزینند.
ولی بایست به خاطر داشت که با اندکی تأمل و اندیشه میتوان از میان دهها راهکار ممکن، بهترین آنها را گزینش و انتخاب کرد تا کمترین زیان , بهمین علت مشکل ایجاد شده، تجربه نمود.
این تصور که «همه مشکلات قابل حل هستند»، غیرمنطقی و خلاف واقعیت است.
با این حال چنانچه زمان لازم به وارسی جامع، منطقی و خلاقانه مشکلاتمان اختصاص دهیم، بیشتر آنها قابل حل بوده و استرسی برای ما ایجاد نخواهند کرد.
اغلب افراد خیلی به منظور حل مشکل خود وقت نمیگذارند و لذا بخش زیادی از راه حلهای موجود را ندیده میگیرند.
اندیشه سطحی و تصمیم گیریهای سریع و عجولانه، بطور معمول به حل کارآمد مشکل نمیانجامد زیرا که در چنین تفکری، مسائل ژرف و اساسی و مهم از دید دور میمانند.
با مطالعه این نوشتار شما میتوانید نگاه عمیقتری به مشکلات خود بیندازید و راه حلی را به منظور مواجهه با آن برگزینید که کمترین پیامد منفی و زیادترین پیامد مثبت را برای شما و دیگران داشته باشد.
ضرورت توانایی حل مسأله
خانم جوانی بعد از یک روز خسته کننده با حالتی پریشان و ناراحت به خانه بر میگردد.
شکی که مدتها نسبت به خیانت همسرش داشت، امروز به یقین تبدیل شده بود. خانه خلوت و آرام است.
نگاه زن به قاب روی دیوار اتاق خواب میافتد که تصویر همسرش و او را در لباس عروسی به نمایش گذارده است.
با عصبانی شدن قاب را از روی دیوار برداشته و آنرا به زمین میکوبد و بلند بلند آغاز به گریه میکند.
احساس خشم و سردرد شدیدی او را فرا میگیرد.
برای خوردن قرص آرامبخش به آشپزخانه میرود، ولی یکباره تمام محتوی قوطی قرص را در لیوان آب تهی کرده و ان را سر میکشد و بدینگونه به زندگی خود خاتمه میدهد.
داستان فوق، انتها تلخی از رویارویی با یک مشکل حاد را به تصویر کشیده است.
قطعاً این خانم در ان لحظه تشخیص نداده که راه حلهای بهتری هم برای کنار آمدن با اینگونه مشکلات عاطفی وجود دارد.
توانایی حل مسأله میتواند به فرد یاری رساند تا در چنین موقعیتهای دشواری به تفکر پرداخته. و منطقیترین راهکار را به منظور مواجهه با تجارب اضطراب و نگرانی زای زندگی برگزیند.
کاربرد توانایی حل مسأله
بررسیهای مشخص کرده اند که اشخاصی که با توانایی حل مسأله آشنا بوده و ان را طی زندگی روزانه شان بکار میبندند، اضطراب و نگرانی یا فشار روانی پایینتر را طی زندگی روزانه شان بکار میبندند، اضطراب و نگرانی یا فشار روانی پایینتر را در زندگی تجربه میکنند.
هم چنین یافتهها دال بر آن است که خیلی از اشخاص در زندگی با مشکل، دردسر، گرفتاری، بحران و … روبرو میشوند، ولی همه آنها بطور یکسان از این تجارب اضطراب و نگرانی زا زیان نمیبینند.
چون آنچه با اهمیت است آن است اشخاص در رویایی با اینگونه موقعیتهای دشوار چگونه میتوانند به شیوهای درست عمل کنند و با نیروی فکر خود با مشکلات غیر قابل پرهیز زندگی کنار بیایند.
در حقیقت توانائی حل کامیابی آمیز مسائل، ارتباط نیرومندی با سلامت ذهن اشخاص دارد.
بعضی افراد به غلط اعتقاد دارند که آنها مهارتهای حل مسأله را ندارند اما حقیقت آن است که آنها از مهارتهای واجب و ضروری به منظور حل مسائل برخوردارند تنها کافیست شیوه بکارگیری این توانایی در موقعیتهای حقیقی حیات را ممارست کنند.
یک راه برای اثبات این موضوع آن است که به گذشته خود بیاندیشید و ببینید تا کنون به منظور حل دشواری هایی که پیش رو داشته اید، از چه راهکارهایی استفاده کرده اید.
پس همواره به خاطر داشته باشیدکه مشکل حادی که هم اکنون برایتان پیش آمده، نخستین مشکلی نیست که با آن روبرو شده اید.
شما مشکلات بسیار دیگری از این دست را در زندگی با کامیابی پشت سر گذارده اید، پس میتوانید از عهده این یکی هم برآیید.
تنها کافیست به میزان مکفی برای آن وقت گذاشته و آنرا به شیوهای منطقی حل کنید.
آشنا شدن با توانایی حل مسأله
در فرایند ” حل مسأله ” فرد باید در مواجهه با مشکلی که هم اکنون ایجاد شده است قادر باشد راه حلهای زیادی را پیدا کند و بعد با فرایند تصمیم گیری و با در نظر داشتن پیامدهای هریک از این راه حلها، بهترین انها را به منظور رفع مشکل حاضر بکار ببندد.
بر همین اساس اشخاص نیازمندند که «چگونگی تفکر و نه فقط چرایی آن را یاد بگیرند».
برخی از افراد حتی قادر به رفع کردن مسائل روزمره خود نبوده و در برابر کوچکترین مشکلی که برایشان پیش میاید، گرفتار پریشانی، دست پاچگی، آشفتگی و رنجش میشوند. اشخاصی که فاقد انرژی حل مسائل و مشکلات خود هستند، معمولاً:
۱-وجود مشکل را علت بر کاستی، بی کفایتی، بی لیاقتی و یا بدشانسی خود میدانند.
۲-مسئولیت ایجاد مشکل را به گردن دیگران انداخته و به منظور حل آن قدمی بر نمیدارند.
۳-به هنگام رویارویی با مشکل به جای اندیشیدن به منظور حل آن، دائم خود یا بقیه را سرزنش و ملامت میکنند.
۴-معتقدند یک جهان خوب، جهان بدون دشوار است.
۵-روش متداول این اشخاص، پرهیز یا فرار است.
۶-معمولاً بدون اندیشه لازم و با عجله و تکانشی عمل میکنند.
۷-خودشان را باور نداشته و در برابر مشکلات احساس درماندگی و ناامیدی میکنند.
۸-قادر به پیشگویی پیامد رفتارهای خود و تشخیص راهکار بهینه نیستند.
در برابر این دسته، اشخاص دیگری نیز هستند که حل مسائل و مشکلات متنوع نه فقط در درون آنها آشوبی ایجاد نمیکند، بلکه آنها رابه این سطح از خودآگاهی میرساند که با پشت سر گذاردن هر مشکل، درس جدیدی از زندگی گرفته و نقطههای کاستی خود را التیام و بهبود بخشند.
عمدهترین دلیل کامیابی این اشخاص آن است که بهنگام رویارویی با مشکلات، از راهکاری منظم و مرحله به مرحله استفاده میکنند.
در حالیکه دسته اول فاقد این توانمندی هستند.
مراحل تکنینک حل مسأله
تکنیک «حل مسأله» مستلزم طی مراحلی است.
شما در هر مرحله بایست به سؤال خاصی جواب دهید، به عنوان نمونه «تعریف دقیق مشکل چیست؟».
تلاش کنید وقت مکفی برای ممارست این توانایی مختص کنید و بارها آن را بطور ذهنی در زمینه مشکلات گوناگونی که شاید برایتان پیش بیاید، بکار بگیرید.
اینکار سبب میگردد شما آمادگی ضروری را برای بکارگیری این توانایی در موقعیتهای حقیقی زندگی کسب نمایید.
پسندیدهتر است برای پاسخگویی به سرالات هر مرحله از قلم و کاغذ استفاه کنید.
نوشتن کمکتان مینماید تا تفکر بازتری داشته باشیدو این امکان را آماده میکند که درصورت موفق نبودن یک راهحل قادر باشید به مرحله قبل بازگشته و گزینه منطقیتر دیگری را برگزینید و بدینگونه ناچار نخواهید بود که رویه حل مسأله را از نخستین مر حله شروع نمایید.
با دنبال نمودن آنچه که در ذیل به عنوان مراحل «حل مسأله» آمده، اشخاص میآموزند که چگونه به منظور حل مؤثر مشکلاتشان گام بردارند تا به سرانجام مطلوبی دست یافته و اضطراب و نگرانی پایینتر را تجربه نمایند.
۱-پذیرش موقعیت
در وهله اول اشخاص باید بیاموزند که معضلات و مشکلات خود را پذیرفته و از زیر آنها شانه تهی نکنند.
بخش زیادی از اشخاص وقتی با مشکل حادی روبرو میشوند، احتمال دارد آن را خیلی دشوار و غیر قابل تحمل ببیند و حتی از اندیشه کردن به آن ناتوان باشند.
به عنوان مثال والدینی را مدنظر قرار بدهید که چون از معتاد شدن فرزندشان بسیار نگران و هراسان هستند، با وجود آن که عوامل بسترساز اعتیاد نیز در فرزندشان وجود دارد، ولی حتی نمیخواهنداحتمال بدهند که این دشواری امکان دارد در خانواده آنها بوجود بیاید. و بایست برای آن چارهای بیندیشند.
این اشخاص احتمال دارد اول مشکل افت تحصیلی فرزندشان را ندیده بگیرند، بعد از مدت زمانی مشکل رفت و آمدها و رفیقان ناباب فرزندشان را انکار میکنند و شاید کشیدن سیگار او را نیز بنوعی تحمل کنند.
در نهایت زمانی میرسد که این نوجوان در دام اعتیاد گرفتار شده و دیگر به جایی رسیده که به سادگی مراحل قبل، قابل حل نخواهد بود.
همین پدر و مادر امکان دارد در صورتی که دوستی داشته باشند که با چنین مشکلی در مورد کودک خود روبرو است، مشاوران بسیار عالی برای او بوده و راه حلهای شایستهای هم برای رویارویی با مشکل وی و فرزندش ارائه نمایند.
در حقیقت این اشخاص به جای آن که مشکلات خود را بعنوان چالشهایی در زندگی تصور کنند که نیازمند رسیدگی و مقابله میباشند، به آنها با دید یک فاجعه مینگرند و چون بار احساسی و اضطراب و نگرانی موجود در آن خیلی است از عهده حل آن بر نمیآیند.
یک راه مؤثر برای رویارویی و تفکر راجع به دشواری، متعلق به دوستشان است نه خودشان؛ یعنی از منظر شخص دیگری به موضوع بنگرند.
بدینگونه خود را از مشکل جداکرده و اضطراب و نگرانی موجود در آن را مناسبتر تحمل میکنند، لذا مناسبتر توانایی دارند به وارسی آن و جستجوی راهکار مناسب بپردازند.
۲-تعریف مشکل
تا وقتیکه برای فرد روشن نگردد که با چه مشکلی روبرو است، نخواهد توانست راهکار شایستهای برای آن برگزیند.
علت اساسی اینکه بعضی افراد در مواجهه با مشکلات، بیشتر مصیبت زده و حیران شده و از زیر آن فرار میکنند، نیز همین است که درک صحیحی از مشکل ندارند و در رویایی با آن سردرگم میشوند.
برخی نیز علیرغم آزمودن راه حلهای بسیار تاکنون در رفع مشکل خود ناتوانند، چون اینان بدون انکه مشکل پیش آمده راتعریف کرده و ابعاد آن را مشخص سازند، سریعاً در مقابل آن عکس العمل نشان داده و از همین رو بخش زیادی از جنبههای آن غفلت کرده و لذا راه حلهای آنها نیز جامع و کارآمد نخواهد بود و با شکست روبرو خواهند شد.
بنابراین، بسیار دارای اهمیت و ارزش است که چالش به روشنی و بطور کامل تعریف شده و وسعت آن مشخص گردد.
اشخاص بطور معمول به برداشتی که از مشکل دارند جواب میدهند، نه به آنچه که واقعاً رخ داده است.
به این جهت اول تلاش کنید درباره آنچه که از آن به عنوان «مشکل» یاد میکنید، اطلاعات بیشتر و دقیقتری بدست بیاورید.
برای تعریف مشکل میتوانید این سؤالات را از خودتان و یا اشخاص دیگری که کاملاً در جریان امر قرار داشته و میتوانند به شما یاری کنند، بپرسید:
*چه چیزهایی پیش آمده که سبب شده شما پی ببرید یک «مشکل» وجود دارد؟
*مشکل کجا ایجاد شده است؟
*چرا ایجاد شده است؟
*چطور ایجاد شده است؟
*چه وقتی رخ داده است؟
*چه کسانی گرفتار آن هستند؟ (توجه داشته باشید که مقصود از این سؤال این نیست که «چه کسی سبب پیدایش این دشواری شده است» چون سرزنش کردن خود یا دیگران نه فقط به رفع مشکل کمک نمیکند، بلکه موقعیت را از این نیز نامطلوبتر کرده و شما را از گذرگاه درست منحرف میسازد)
بر همین اساس شما باید یک توصیف پنج جملهای از مشکل ارائه دهید.
بدینگونه که با عباراتی از این دست آغاز کنید که «فلان چیز باید رخ میداد، ولی اینگونه نشد …» یا «فلان چیز رخ داده است، ولی نباید پیش میآمد …» و این جملات که «چه چیزی رخ داده است» را با جواب به چهار پرسش دیگر شامل «کجا»، «چطور»، «با چه کسانی» و «چرا» تکمیل نمایید.
مسائل پنهان زیربنایی مشکل نیز باید بررسی شوند چرا که نقش عمدهای در آنچه که بعنوان مشکل حاضر جلوه گر شده، دارند و احتمال دارد بدون در نظر داشتن آنها نتوان مشکل را حل نمود.
چنانچه دشواری به دقت تعریف نگردد، قطعاً یافتن راهکار مناسب برای آن بسیار دشوار یا غیر ممکن خواهد بود (گاهی اوقات تعریف درست مشکل، خود میتواند کلید اساسی حل آن باشد).
تلاش کنید حتی الامکان مشکلتان را در قالب مفاهیم عینی و اختصاصی تعریف کرده و از بکار بردن عبارات کلی پرهیز کنید.
به عنوان مثال «مشکل من، افت تحصیلی فرزندم است» یک تعریف کلی است و نمیتوان راهکار شایستهای برای آن ارائه کرد.
ولی چنانچه همین مشکل اینگونه بیان گردد که «مشاجرات فامیلی بین من و همسرم سبب شده که نتوانیم مانند سابق به مسائل مرتبط به مدرسه فرزندمان بپردازیم و از سمت دیگر دلواپسی خود او در زمینه احتمال طلاق والدینش سبب شده تا کارکرد تحصیلی اش افت افت نماید»، بسادگی میتوان به راه حلهای محتمل موجود برای این مسأله دست یافت.
تعریف مشکلات پیچیده
گاهی وقتها برخی مشکلات بقدری پیچیده و مبهم هستند که طی مرحله فوق نمیتوان آنها را بگونهای تعریف کرد که مشخص و قابل درک باشند.
تندرستی بدن باید مشکل اساسی را به چند مشکل فرعی در ارتباط با هم تقسیم کرده و رویه تعریف مشکل را برای هریک از اونها اعمال نمایید.
اولویت بندی مشکلات:
در حالتی که با چند مشکل فرعی مرتبط به هم روبرو شدید، باید ببینید که چه دشواری هایی در این بین اهمیت زیادتری دارند و سریعتر باید مور رسیدگی قرار بگیرند.
در نظر داشته باشید که باید بین «اهمیت» و «ضرورت» تفاوت بگذارید.
بیشتر ما برای مشکلات «مهمتر»، «ضرورت» چندانی قائل نمیشویم و رسیدگی به آنها را به تاخیر میاندازیم.
در وضعی که دشواری هایی که از «اهمیت» بیشتری برخوردارند، بایستی بیشتر از مشکلات «فوری یا ضروری» مورد عنایت قرار بگیرند.
به عنوان نمونه دانش آموزی را مدنظر قرار بدهید که از آزمون انتها مرحله با وجود اهمیتی که دارد، صرفاً به دلیل این که چند ماه دیگر به آن مانده و فعلاً ضرورتی ندارد، غافل میشود. این چالش در شب آزمون، ضرورت پیدا میکند اما چون از قبل برای آن برنامه ریزی نشده و از ارزش موضوع غفلت شده، بسختی قابل حل خواهد بود بنابراین:
مشکلات خود را به ترتیب «اهمیت» اولویت بندی کنید نه «ضرورت»
بازبینی درک خود از مشکل حاضر:
امکان دارد شما مشکل را آن گونه که واقعاً هست نبینید و در ادراک شرایط حاضر گرفتار سوگیری یا خطا شده باشید.
از همین رو پسندیدهتر است درک خود را از مشکلی که پیش امده را با یاری نظرخواهی از بقیه و مشاوره با اشخاص آگاه، مورد بازبینی و (در صورت لزوم) اصلاح بگذارید.
گزینش نقش خود در مشکل
تلاش کنید نقش حقیقی خود را در ایجاد مشکل کاملاً در نمایید
گاهی اشخاص بقدری تحت اضطراب و نگرانی و فشار ناشی از ایجاد مشکل هستند که سریعاً آغاز به سرزنش و توبیخ دیگران و اطرافیانشان کرده و هیچ مسئولیتی را متوجه خود نمیبینند.
گهگاه نیز عکس این موضوع رخ میدهد و اشخاص بقدری در مقابل مشکل ایجاد شده حس گناه میکنند که مسئولیت دیگران را ندیده گرفته و تمام تقصیرات را متوجه خود میبینند.
مسلم است که در هیچیک از موارد فوق، تعریف صحیحی از مشکل ارائه نشده و حل آن بسختی ممکن خواهد بود.
۳-بارش فکری راه حلها
بعد از تعریف مشکل، مرحله بعدی بررسی راه حلهای احتمال دارد.
تلاش کنید حتی الامکان درباره راه حلها فکر کنید، اهمیتی ندارد که راهحل هایی که مطرح میکنید، احمقانه یا غیر حقیقی باشند.
این مرتبه نباید هیچ راه حلی را حذف نمایید و تاجاییکه میتوانید روشهای مختلف رویارویی با مشکل را در نگاه گرفته و آنها را یادداشت کنید.
هر چیزی میتواند به عنوان راهکار بیان شود.
حتی چنانچه یک راهکار تخیلی یا جادویی مانند «یک کیسه پول از آسمان بیفتد» هم به ذهنتان رسید، آنرا از قلم نیندازید.
این تکنیک بارش فکری نام دارد و بر همین اساس استوار است که «کمیت»، تولید «کیفیت» میکند.
در حقیقت این مرتبه، کمیت راهکار هایی که ارائه میدهید با اهمیت است، نه کیفیت آنها.
ولی چون از اول به کیفیت راهکار اندیشیده نمیشود، امکان دارد در میان آنها را حلهای شایستهای نیز پیدا شود که در حالت متداول و ایجاد سانسور، شاید به آنها نزدیک نمیشدید.
این مرتبه برای ممارست بیشتر میتوانید از بقیه نیز کمک بخواهید و هر آنچه را که بیان میکنند یادداشت کنید.
ولی یادتان باشد که نهایتا خود شما حتما به گزینش و انتخاب بهترین راهکار بپردازید.
۴- تصمیم گیری
این وهله، شامل گزینش و انتخاب بهترین راهکار است.
لیستی را که از مرحله قبل در مورد تمامی راه حلهای فرضی تهیه کرده اید، پیش روی خود گذارده و هر راه حلی را که تصور میکنیدبه نوعی اجرای آن امکانپذیر نیست، از ایست حذف نمایید.
راه حلهای باقیمانده لیست را از دید پیامدهای محتمل مثبت و منفی هر راهکار مورد ارزیابی بگذارید.
در برگزیدن بهترین راهکار نکتههای زیر را در نگاه بگیرید:
*آیا این راه حل، ممکن است؟
*آیا این راه حل به حل مؤثر مشکل خواهد انجامید؟
*کدام راه حل میتواند مشکل را برای درازمدت – نه به صورت موقت – حل کند؟
*کدام راه حل هم اکنون قابلیت اجرایی بیشتری دارد؟ آیا منابع واجب و ضروری برای اجرای آن را در اختیار دارم؟ آیا از عهده انجام آن بر میآیم؟ آیا برای اجرای آن به قدر لازم زمان دارم؟
*پیامدهای منفی و خطرات محتمل مرتبط بانجام این راه حلها کدامند و آیا رفع مشکل، به آن میارزد که این پیامدهای منفی را نیز به همراه داشته باشد یا خیر؟
بدیهی است که همواره به منظور نیل به هر چیز باارزش باید بهایی نیز بپردازید.
ولی در نظر داشته باشید که ارزش آنچه را که به دست میآورید بایستی بیشتر از آن چیزهایی باشد که از دست میدهید.
۵-طرح ریزی برای اجرای بهترین راهکار
بعد از گزینش و انتخاب برترین شیوه برای رفع مشکل، بایست برای به اجرا در آوردن آن راه حل طرح ریزی کنید.
طرح ریزی برای عمل میتواند به شما کمک نماید تا پیش از بعمل در آوردن راهکار، آن را مرور کنید.
این مرور ذهنی میتواند شناختی (تفکر در زمینه آن) یا رفتاری باشد.
مرور ذهنی از ارزش بخصوصی برخوردار است، چرا که برخی دشواری هایی که در اجرای راهکار احتمال دارد با آنها روبرو شوید، مشخص میشوند و هم چنین توانایی شما را برای اجرای راهکار افزایش میدهد.
این مرتبه به نکتههای زیر توجه کنید:
*به دقت وارسی نمایید که «وقتی مشکل حل شود، وضعیت چگونه خواهد بود؟»
*چه گامهایی باید برداشته شوند تا راه حل گزینش و انتخاب شده بعمل در آید؟ (در این مورد دقیقاً مشخص کنید که چه کسی چه کارهایی بایست انجام دهد و صرفاً به اینکه «من باید سختتر سعی کنم» اکتفا نکنید)
*چطور باید تشخیص دهید که آیا گامها بدرستی طی میشوند یا خیر؟ (اینها همان شاخصهای کامیابی طرح شما به منظور حل مشکل هستند)
*چه منابعی اعم از خرج، اشخاص یا تسهیلات برای اجرای راهکار نیاز دارید؟
*برای اجرای راهکار چه میزان وقت نیاز است؟ (برنامهای آماده کنید. که در آن لحظه شروع کار وقتیکه انتظار میرود شاخصهای کامیابی حاصل شوند، معین شده باشد)
جواب سؤالات فوق را یادداشت کرده و طرح خود را با افرادیکه به نوعی در آن دخیل اند، مطرح نمایید.
۶-اجرای راهکار گزینش و انتخاب شده.
وقتی برای اجرای راهکار گزینش و انتخاب شده طرحریزی شد، گام بعدی، عمل کردن به آن راهکار است.
در حین اجرای راه حل، مواظب باشید که فرایند به همانگونهای که برنامه ریزی کرده بودید، پیش برود.
گاهی وقتها راه حلی که گزینش و انتخاب میشود، درست است ولی زیرا به طرز صحیحی اجرا نمیگردد، به شکست در حل مسأله و التیام و بهبود شرایط میانجامد.
چنانچه رویه اجرای راهکار با طرحی که پیشگویی کرده اید همخوانی نداشت، وارسی نمایید که آیا منابعش پیشگویی شده برای اجرای طرح لازم است؟ آیا زمان یا نیروی بیشتری برای بعمل در آوردن این راه حل نیاز ایت؟ آیا باید طرح بهتری برای اجرای این راه حل اندیشید؟ و …
۷-ارزیابی برآیند اجرای راهکار
بعد از اجرای راه حل، ارزیابی اثرات آن اهمیت مییابد. شما باید وارسی نمایید که:
*آیا این راه حل کارآمد بوده و به رفع مشکل انجامیده است؟
*آیا موجب التیام شرایط شده است؟
*آیا میتوان با بکارگیری راه حل دیگری به برآیند بهتری دست یافت؟
در حالتی که چالش با بکارگیری این رویه حل شده باشد، فرایند حل مسأله انتها مییابد.
در غیر اینصورت بایست به مرحله چهار (تصمیم گیری) بازگشته و از بین لیست راه حلها، گزینه دیگری را برگزینید..
نیز امکان دارد با بکارگیری تجربهای که در این بین کسب کرده اید، راه حل بهتری به ذهنتان برسد که در اول به آن فکر نکرده اید.
بعد از گزینش و انتخاب راهکار جدید، دیگر مراحل را درباره آن اجرا کنید.
همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، فراگیری مهارتهای حل مسئله، گرچه به نظر ساده است ولی در سبک زندگی اشخاص اهمیت به سزایی دارد.
تلاش کنید این تکنیک را بعنوان یکی از ضروریترین مهارتهای زندگی، به خوبی فراگرفته و همواره آن را در موقعیتهای مختلف زندگی روزانه و روزمره تان بکار ببندید.
شما میتوانید این توانایی را به اطفال نیز آموزش بدهید تا از هم اکنون بیاموزند در رویایی با موضوعاتی که برایشان پیش خواهد آمد چگونه برخورد نمایند.
آموزش حل مسئله به اطفال ممارست دشواری نیست، فقط نیازمند اندکی ممارست و ساده سازی اطلاعات برای دنبال کردن آنها هستند.
بدین منظور میتوانید با بکارگیری بازی یا نقاشی، مثالهای سادهای که متناسب با سن آنها باشند را بکار بگیرید.
به عنوان مثال یک نمونه از مشکلات کودک میتواند این باشد که «دوستش، خوردنی او را بدون اجازه برداشته است».
از کودک بخواهید خودش هر راه حلی را که به ذهنش میرسد، بیان کند و به او کمک نمایید تا به بهترین آنها دست یابد.
نکات کلیدی حل مسئله
*به خاطر داشته باشیدکه شما قبلاً نیز همواره و بطور روزمره با دشواری هایی روبرو شده اید.
گاهی وقتها، وقتی با مشکلی روبرو میشویم، بقدری گرفتار آن شده که دیگر نمیتوانیم پاسخی برای آن در نگاه بگیریم.
این مراحل حل مسئله به شما یاری میکندکه قادر باشید اینگونه مشکلات دشوار را اداره کنید.
پذیرش موقعیت
*به خاطر داشته باشید که چالش را بعنوان یک چالش ساده در نظر داشته باشید.، نه یک مصیبت غیرمنتظره
برای تحقق این امر، بیشتر راه آسانتر این است که متصور شوید مشکل متعلق به دوستتان است نه خود شما.
تعریف مشکل
*دقیقاً ماهیت مشکل را تعریف کیند.
تا میزانی که امکان دارد این تعریف، باید اختصاصی باشد.
تعریفی که از مشکل ارائه میدهید باید حاوی جواب به سوالات «چه چیزی رخ داده است؟»، «کجا، چطور، با چه افرادی و چرا» باشد.
*مشکلات پیچیده را به چند مشکل فرعی مرتبط به هم تقسیم کرده و آنها را تعریف کنید.
*در اولویت بندی مشکلات، بیشتر به «اهمیت» مشکل دقت کنید نه «ضرورت» آن
*درک تان از مشکل را با نظر خواهی از بقیه مورد بازبینی بگذارید.
*نقش حقیقی خود را در مشکل ایجاد شده، درک نمایید.
بارش فکری راه حلها
*پس از تهیه لیستی از کلیه راه حلها، نگاهی به این لیست کرده و راهکار هایی که احمقانه یا غیر ممکن به نظر میرسند را فوراً خط بزنید.
*با بکارگیری راه حلهای باقیمانده در لیست، پیامدهای کوتاه مدت و دراز مدت هر گزینش و انتخاب را متصور شوید. کدام راهکارها امکانپذیرند؟ کدامیک احتمال دارد عملیتر باشند؟
*سه مورد از راه حلهای مطلوب را به ترتیب اولویت، گزینش و انتخاب و یادداشت کنید:
۱- … … … … … … … … … … … …
۲- … … … … … … … … … … … …
۳- … … … … … … … … … … … …
طرحریزی برای اجرای بهترین راه حل:
*مراحل اجرای راهکار را در ذهن خود مرور کرده و برای بعمل در آوردن آن برنامه ریزی کنید.
ببینید برای اجرای راهکار گزینش و انتخاب شده، به چه چیزی احتیاج دارید و در نظر داشته باشید. که آیا کارآمد خواهد بود و یا این که قابل اجرا هست یا نه.
شاخصهای کامیابی آن را نیز گزینش کنید.
اجرا
*طرح خود را بعمل در آورید.
مواظب باشید که فرایند به همان شکلی که برنامه ریزی کرده بودید، پیش برود.
ارزشیابی راهکار اجرا شده:
*در این وهله اثرات اجرای راهکار را ارزیابی کنید.
ببینید آیا مشکل شما به صورت رضایت بخش حل شده و یا این که دیگر درگیری ذهنی برای شما ایجاد نمیکند یا نه.
چنانچه پاسخ به سوال؛ «آیا مشکل حل شده است؟» بله باشد؛ (بنابراین فرایند حل مسئله انتها یافته است).
و چنانچه نه باشد؛ (می بایست اولویت دوم راه حلها را گزینش و انتخاب کرده و دیگر مراحل را پیش بروید.
این فرایند را تا رفع مشکل ادامه دهید).
در نهایت باید مازاد و اضافه نماییم که شاید گهگاهی در زندگی با مسائلی بسیار پیچیده و غامض روبرو شویم و احساس کنیم که انرژی مقابله با اونها را نداریم و انرژی حل و فصل آنها را نداریم.
در یک چنین وضعیتی میبایست خونسردی خود را حفظ کرده و با بکارگیری تکنیکهای توانایی حل اضطراب و نگرانی، نگرانی را از خود دور کرده و بعد مجدداً قوای خود را بازبینی کرده و به منظور حل مشکل گام برداریم.
این را هم قطعا در نظر داشته باشیم که گهگاه برخی مسائل و مشکلات ریشه در گذشتهای بسیار پر رمز و راز و پیچیده دارند و باید همواره توجه کرد که دشواری هایی که امروز داریم، نتیجتا فقدان دقتی است که دیروز داشته ایم.
قسمت دوم
چگونه توانایی حل مسأله را در خودمان افزایش دهیم؟
تابحال متوجه شدهاید برخی از دشواری هایی که در پیوندهای میانفردی یا کاری تجربه میکنید، تکرار میشوند؟به عنوان نمونه کسیکه در گذشته بحثهای ناخوشایندی با همکارانش داشته است، میتواند انتظار داشته باشد که در آتیه نیز با جدلهای مشابهی مواجه شود.
صرفنظر از اینکه ممکن است این جدلها در یک محیط کاری بطور کامل متفاوت باشند و موضوع اساسی بحثهای مختلف، یکسان است، آن شخص در ایجاد رابطهی درست با همکارانش مشکل دارد.
این فقط یک نمونه است، ولی اکثریت از ما اشتباهاتمان را تکرار میکنیم تا زمانی که سرانجام احساس ناامیدی میکنیم و فکر میکنیم این اتفاقها به خاطر شخصیت مشکلدار ماست و کاری از دستمان برنمیآید.
در حقیقت علت این که مشکلات خاص تکرار میشوند این است که ما از یک تکنیک حل مسئلهی مؤثر استفاده نمیکنیم.
خوشبختانه با بهکارگیری راهکارهایی که در ادامهی این نوشته به آنها اشاره میکنیم میتوانید به فردیکه توانایی حل مسئله زیادی دارد، تبدیل شوید و بنابراین دشواری هایی را که با اونها مواجه میشوید، کم کنید. ناتوانایی یا کاستی در حل مسئله، زندگیتان را تحت اثر قرار میدهد.
میزان خوشحالی و کامیابی ما در زندگی به میزان قابل توجهی به توانایی ما در حل مسئله وابسته است. چنانچه دشواریها و معضلات را حل نشده باقی بگذارید محتمل است به شیوههای زیر ضرر کنید:
در تعاملات میانفردی مشکلات بیشمار، پیچیده و مبهمی وجود دارد.
چنانچه توانایی حل مسئله نداشته باشیم، بسختی میتوانیم سوءتفاهمها را در ارتباطات از بین ببریم و با اطرافیانمان رابطهی نزدیکی برقرار کنیم.
ما در محل کار یاد میگیریم از عهدهی انواع مشکلات غیرمنتظره برآییم.
چنانچه بدنبال راهکارهای جدید نباشیم، کارکرد ما به آهستگی پایین خواهد شد و با گردهمایی مشکلات، احساس درماندگی خواهیم کرد.
ما بطور معمول فقدان سلامت ذهنی خود را به تجربههای شخصی ناخوشایند یا عوامل ژنتیکی نسبت میدهیم ولی در حقیقت عدم توانایی در تسلط بر مشکلات زندگیست که به تندرستی ذهنی ما زیان میزند.
براساس یک مطالعه در سال ۱۹۸۳، محققان دریافتند اشخاصی که توانایی پایینتر برای کنار آمدن با مسائل و مشکلات میانفردی دارند، بیشتر مستعد افسردگی هستند.
علل و دلایل کاستی در حل مسئله چیست؟
توانایی حل مسئله مانند دیگر مهارتهای زندگی باید تحکیم شود.
برای اینکه در این توانایی قوی شویم، بایست با رویکرد درست و شایستهای آن را ممارست کنیم.
متأسفانه خیلی از ما متوجه اشتباهاتی که در طی زمان حل مسئله مرتکب میشویم، نیستیم.
از علتهای کاستی در حل مسئله میتوان به این مواردی که در ادامه میبینیم اشاره کرد.
۱ اشتباه گرفتن علایم با علل و دلایل حقیقی مشکلات
اغلب ما بیشتر انرژی خود را برای کنار آمدن با نشانههای مشکل صرف میکنیم، بدون این که علت حقیقی آن را درک کنیم.
برای شناخت علل و دلایل ریشهای یک مشکل، باید نخستین نتیجهگیری ذهن خود را به چالش بکشیم و سؤالات درست بپرسیم تا در نهایت بتوانیم بالاتر از مشکل را ببینیم.
دو جستوجوی راهحلهای سریع به جای راهکارهای مؤثر
ما بیشتر گرایش داریم برای مشکلات راهحلهای سریع پیدا کنیم.
اینکار سبب میگردد نخستین راهحل ذهن خود را بدون پرداختن به رابطهی دلیل و معلولی پشت مشکل، باور کنیم.
به همین علت است. که ما ندرتا به هستهی مشکلات میرسیم و بیشتر راهکارهای غیرمؤثر را گزینش و انتخاب میکنیم.
۳ تکیهی بیشتر از اندازه به دانش خود
در نهایت ما توانایی حل مسئله ضعیفی داریم چون بیشتر از اندازه به دانشمان اتکا میکنیم.
یک تصور غلط این است که نوشیدن چایی بدانیم، توانایی بیشتری برای چیره شدن بر مشکلات داریم.
ولی حقیقت اینست که دانش محض، ما را به افرادی بامهارت در زمینهی حل مسئله تبدیل نمیکند و چیزی که به آن نیاز داریم مهارتهای تفکر منطقی است که به ما امکان میدهد منتقدانه و خلاقانه فکر کنیم.
برای تحکیم توانایی حل مسئله، هنگام رویارویی با هر دشواری و مشکلی در زندگی باید چهار گام زیر را دنبال کنیم:
۱ تعریف مشکل
نخستین و بااهمیتترین گام، شناسایی علت ریشهای دشوار است.
یکی از مؤثرترین رویکرها، پرسیدن «۵ چرا» است که «ساکیچی تویودا» در دههی ۱۹۳۰ مطرح کرد.
تویودا میگوید پرسیدن سؤال «چرا» برای پنج مرتبه به ما کمک میکند تا بتوانیم اصل مشکل را مناسبتر تشخیص بدهیم.
به عنوان نمونه فرض کنید مشکل شما این است که وبسایت کسبوکارتان به میزان لازم بازدید ندارد.
چرا بازدید در حال کاهش است؟ چون محتوای وبسایت برای خوانندگان جذاب نیست.
چرا محتوای وبسایت برای مخاطبان جذاب نیست؟ چون با نیازها و علایق خوانندگان تطابق ندارد.
چرا محتوای وبسایت با نیازها و علایق خوانندگان تطابق ندارد؟ چون ما درک شایستهای از خوانندگان نداریم.
چرا درک مکفی از خوانندگان نداریم؟ چون ما هیچ پژوهشی در این حوزه انجام ندادهایم.
چرا هیچ پژوهشی انجام ندادهایم تا خوانندگانمان را درک کنیم؟ چون هیچ منبعی برای تحقیق نداریم.
راهکار: جمعآوری منابع برای تحقیق برای درک نیازها و علایق خوانندگان وبسایت
در نظر داشته باشید که ما فقط تفکر عمودی را اجرا کردیم تا یک مشکل محتمل را ریشهیابی کنیم که در این نمونه محتوای غیرجذاب وبسایت است.
چنانچه گمان میکنید که شاید علت دیگری به منظور کاستن بازدید وجود دارد، باید مجموعهی دیگری از «۵ چرا» را اجرا کنید.
به این شیوه میتوانید مهارتهای تفکر منطقی خود را قویتر کنید تا فقط ظاهر مشکل را نبینید.
دو ایجاد گزینهها
بعد از این که مشکل ریشهای را تعریف کردیم، زمان آن است که راهکارهای ممکن را پیدا کنیم.
در اینجا میتوانیم به جای تفکر عمودی که در بالا یاد گرفتیم، از تفکر جنبی بهره ببریم.
یعنی عوض اینکه تمام انرژی و زمان خود را برای تبدیل ایدهی نخستین به یک راه حل ایدهآل صرف کنیم، بایستی در کمترین حالت به ۱۰ راه حل محتمل فکر کنیم و آنها را بنویسیم.
با این کار، آنقدر زود به سرانجام نمیرسیم که انتخابهایمان را به نخستین فکری که به ذهنمان میرسد محدود کنیم، بلکه تصمیمگیری را به تاخیر میاندازیم و از خلاقیت خود استفاده میکنیم تا گزینههای بهتری پیدا کنیم.
گرچه این کار زمان زیادتری از ما میگیرد، ولی احتمال وصول به راهکارهای مناسبتر و مؤثرتر را افزایش میدهد.
۳ ارزیابی و گزینش و انتخاب گزینهها
بعد از وصول به راهکارهای محتمل، زمان آن است که بهترینشان را گزینش و انتخاب کنیم.
به منظور اطمینان از اینکه بهترین تصمیم را میگیریم، باید جنبههای مثبت و منفی هر گزینه را فهرست کنیم و بعد آنها را بر اساس مزایا و معایب با هم سنجش کنیم.
به این شیوه با درصد بالایی یک گزینش و انتخاب عقلانی و مناسب خواهید داشت.
چهار اجرای راه حل
گرچه شما سه مرحلهی بالا را طی کردهاید و عوامل بسیاری را برای گزینش و انتخاب بهترین راه حل در نگاه گرفتهاید، نباید امید واهی داشته باشید که راهکارتان بطور کامل ایدهآل باشد.
پسندیدهتر است اول آن را عملی کنید و بعد مؤثر بودنش را بسنجید و قضاوت کنید.
بزرگترین گروه فوق تخصصی پزشکان مغز و اعصاب و متخصصین روانپزشکی در ایران
شاید دیگر کمتر کسی اطلاع نداشته باشد که در مجموعه بزرگ پزشکان جایروس بهترین فوق تخصص های مغز و اعصاب و اعصاب و روان و برترین فارغ التحصیلان آمریکا،اسپانیا و آلمان حضور دارند و خدمات مغزواعصاب و روان که در این مجموعه ارائه می شود با کیفیت ترین در تمام ایران است!
کادر درمانی جایروس از لحاظ تخصصی در حیطه های اعصاب، در تمام کشور بی نظیر است
شماره تماس های نوبت گیری سریع
مشاوره های تلفنی و ویزیت آنلاین ویدئویی نیز ارائه می شود.
واحد مغز و اعصاب و روان ☎ 22616377_021 ☎
واحد ویزیت متخصص اختلالات خواب و نوبت انجام تست خواب ☎ 02122648627 ☎
واحد مشاوره و روانشناسی ☎ 22636863_021 ☎
اگر بی خوابی دارید، علاوه بر خدمات حضوری در کلینیک، میتوانید با تهیه دوره جامع درمان بیخوابی که توسط دکتر مصطفی امیری فلوشیپ اختلالات خواب تهیه شده است، بی خوابی تان را بدون دارو و در منزل درمان کنید.
درمان بی خوابی بدون دارو با ۱۱۳ روش علمی و خانگی (برای شروع، اینجا کلیک کنید)
اگر دچار افسردگی هستید یا میخواهید احساس شادی و لذت را در زندگی تان تقویت کنید، میتوانید بصورت حضوری توسط متخصصین روانپزشکی یا روانشناسان مجموعه جایروس ویزیت شوید و علاوه بر خدمات حضوری، میتوانید با تهیه دوره آنلاین درمان افسردگی در خانه که توسط مجموعه پزشکان جایروس تهیه شده است، افسردگی تان را در منزل و بدون دارو درمان کنید (برای دیدن ویدئو معرفی دوره، کلیک کنید)
درمان افسردگی در منزل بدون دارو (برای شروع، اینجا کلیک کنید)
سلام ،بنده کاری را انجام میدم مثلا خرید و فروش بعدا پشیمون میشم چون همون موقع نمیتونم دقیق فکر کنم و تصمیم گیری کنم و کسی هم ندادم که کمکم کنه و تا مدتها به فکرش هستم و هیچ جای جبرانی برام نمیمونه، و بعد میفهمم چه کلاهی سرم رفته
سلام دوست عزیز
توصیه می شود در این خصوص با روانشناس صحبت کنید. با استفاده از راهکارهایی که توسط مشاور ارائه می گردد میتوانید زمان تصمیم گیری شرایط را مدیریت نمایید و بهترین تصمیم را بگیرید.
در صورت تمایل با مرکز شماره یک تماس بگیرید همکاران راهنماییتان می کنند.
امتیاز بینندگان:1 ستاره