فلج خواب (بختک): علل، علائم و درمان آن

سلام ممنون بخاطر توضیحات منم اولش یعنی چند سال پیش تو خواب همینجوری شدم احساس ترس وحشت و چیز های عجیب غریب می‌دیدم ولی الان دو سال هست وقتی بختک قراره بیاد متوجه میشم سرم صوت می‌کشه و احساس میکنم دور برم هست وقتی سرم بزارم میاد روم در حین بیداری لطفاً اگر راهی هست بگویید تا راه بشم خیلی اذیتم می کنه.

من دیگه دارم بخاطر فلج خواب و کابوسای وحشتناک میمیرم. هیچ امیدی به بهبود ندارم.

سلام ، روزتون بخیر من اخیرا هنگامی که میخوام بخوابم بعضی وقت ها احساس ورود به خلع میکنم که نمیتونم صحبت کنم اما اعضای بدنم رو حداقل تو همون زمان خیلی تلاش کنم چند میلی متر تکون بدم ، و جالبه تو این زمان احساس ترسی ندارم و کابوسی نمیبینم ، میخواستم دلیلشو بدونم ، ممنون

سلام من ۲۹ سالمه و هر شب تو خواب ناله میکنم. بعضی وقتها هم تو خواب حرف میزنم که اکثرا خودم نمی فهمم ولی گاهی شده که از صدای خودم بیدار میشم از بس که صدام بلنده و لحنم عصبی و پرخاشگره. ولی عجیب تر از اینها اینه که گاهی پیش میاد که نیمه شب درست مثل آدمهای بیدار راه میرم کار انجام میدم با اطرافیانم حرف میزنم و خیلی عادی جوابشون میدم و چشمام بازه، دررررست مثل تمام وقتهایی که بیدارم عادیه عادیم ولی کاااملا خواب هستم و اصلام یادم نمیاد چه کار کردم. اطرافیانم میگن بیدار بودی ولی من هیچی یادم نمیاد. چند باری پیش اومده ولی زمانش فقط چند دقیقه بوده.

سلام به همه. من خودمم فلج خواب الان چندین ساله در بعضی از شبا دارم. یکار میگم انجام بدید واسه من که تاثیرش مثبت داشت… سعی کنید قبل خواب ی چیزی بخورید بعد بخوابید. شکم خالی نخوابید.جواب میده امتحان کنید

من این علائمو خیلی وقته و هرشب دارم .فقط و فقط از کمخونی بسیار شدید وفقر اهن شدید وافت فشار خون وقند خون پایینه بخصوص هنگام خواب چون دمای بدن هم افت میکنه.منم میخوام کمخونیمو درمان کنم.مطمئنم اکثرا کمخونی دارن .چون گفتن کمخونی باعث به خواب رفتن مغز ودرمراحل بالاتر به کمارفتن و بیدارنشدن فرد میرسه.واسه همینم مغز انگار ازحال میره و مابه زور و بافشار به عضلات سر و پا ودست و…سعی میکنیم هوشیاریمونو برگردونیم .چون خون یهو به مغز میرسه باعث فشار و سردرد میشه .

سلام. بنده 23 سالمه. و حدود شش هفت سالی هست گرفتار این مشکل هستم. هفته ای حداقل دو سه بار دچار بختک میشم. هم تو خواب روزانه هم شب. واقعا دیگه موندم چیکار کنم. البته داداشم هم وضعیتش شبیه بنده هست و زیاد دچار این اختلال میشه

باسلام من الان 3 سال میشه این اتفال میفته وقتی می خوام بخوابم هیچی نمیشه همه چیز معمولی هست ولی وقتی بیدارم میشم اونم نه بطور کامل بیدار بشم.وقتی چشمام میبندم زود به خواب عمیق میرم مثله اینکه چند سالی نخوابیدم. همه صدای های دور اطرافم رو میشنوم صدای مثلا کولر یا تلوزیون بازه باشه میشنوم .بعدا احساس سنگینی قفسه سینه میکنم یا ضربان قلبم تند میشه. میخوام بیدار بشم نمیتونم می خوام بلند بشم نمیتونم اصالا هیچ اختیاری ندارم. بعدا یه شوک کوچک چه به خودم پرت میکنم .بعد بلند میشم. وقتی بلند میشم میگم بزار ببینم قلبم تند میزنه یا نه میبینم نرمال هست .این میتونه فلج خواب باشه.

سلام من 17 سالمه و تقریبا یه سالی میشه که به این مشکل بر خوردم اولا منم ترسیدم چیز خاصی نمیبینم فقط یه بار یه سایه مشکی دیدم و همیشه یه ناله یا زمزمه تو گوشم میشنوم. وقتی هم که فلج میشم حس میکنم یه کسی پیشمه. جز چشامم چیزیو نمیتونم تکون بدم. فقط هم روزا اینطوری میشم. در کل همیشه صبر میکنم تا تموم شه اما همین الان که دچارش شدم نفس تنگی بدی داشتم و مطمئنم بیشتر از 5 دقیقه حالت طول کشید. ناگفته نماند که از همون وقت بعضی وقتها رویای شفاف هم میبینم که فکر میکردم دلیل فلجم به اون ربط داره.
بیشتر از دو سال هم هست که گرفتگی اعصاب و عضله تو دستام دارم اما آزمایش که دادم گفتن ms نیست.
اگه کسی درمانی واس این میدونه بم بگه. ممنون❤

من الان حدود دو سال هست انطورم و فقط محیط اطرافم معمولیه تمام اتفاقاتم معمولیه ولی تا ده ثانیه فلجم بعدش درست میشه.

با سلام
فک نمیکنم کسی باشه که اندازه من دچار این حالت بشه
شبی چندین بار،البته باید بگم من متأسفانه خیلی ترسو هستم از آدما نمیترسم،از موجودات دیگه میترسم.بیشتر یعنی نود درصد مواقعی که شوهرم میره سرکار و صبح من به خوابم ادامه میدم و تنهام دچار این حالت میشم،با اینکه بخاطر ترسم میگم تمام چراغ ها رو روشن کنه و خیلی وقت ها تو اتاق میترسم بخوابم و تو پذیرایی می خوابم باز دچار این حالت میشم ،در کل به جز این حالت فلج خواب تو خواب زیاد حرف میزنم محصوصا مواقعی که مریضم یا خستم.کابوس و خوابهای ترسناک و عجیبی می بینم و اغلب خوابهام تعبیر میشه .خواب هایی که می بینم اکثرشون انگار توی این دنیا نیست و یک جای عجیبی هست که نمیتونم توصیف کنم،شوهرم اصلا درک نمیکنه خوابهای منو دوست دارم همیشه برا کسی تعریف کنم ولی هیچوقت اهمیتی به گوش دادن خوابم نمیده،من تقریبا هرروز صبح که تنهام و روزی چندین بار دچار فلج خواب میشم و خیلی اوقات انگار دارم از بالا خودمو می بینم چشمام بازه صداهای اطرافمو خیلی بلند میشنوم بعضی اوقات صدای واحد کناری رو کاملا متوجه میشم با اینکه تو بیداری قابل شنیدن نیست .چندین بار روح از بدنم جدا شد و وقتی دوباره دیدم به بدنم برگشت بیدار شدم حسی بهم دست میده انگار نفس های آخرمه تو اون حالت همش میگم خدایا من نمیرم و چندین بار تو اون حالت نذر کردم که زنده بمونم فلان کار میکنم یا اسم ائمه رو صدا زدم ،همیشه تو اون حالت فک میکنم شوهرم کم محلی میکنه زود بیدارم کنه در حالی که وقتی بیدار میشم اعتراض میکنم میگه که از لحطه ای که متوجه نالت شدم بیدارت کردم،تو اون حالت همش فک میکننم شوهرم یا داداشم الان میان بیدارم میکنن اما انگار صدای منو متوجه نمیشن،دیروز شوهرم بیدار شده بود صبحانه بخوره بره سرکار من بیدار شدم یک لحطه و ترسیدم به همین خاطر تو بیداری صداش کردم یهو خوابم برد بعد خودمو دیدم که رو تخت درست تو همون حالتی که بودم خوابیدم و لبامو تکون میدم و یه چیزی میگم اما صدام بیرون نمیاد .شوهرم پیرو اینکه صداش کرده بودم همش صدام کرده از تو آشپز خونه و گفته کاری داشتی بیدار شدی ولی من خواب بودم و جوابی ندادم وقتی اومده ببینه چرا صداش کردم منو دیده که خوابم اما دارم لبامو تکون میدم .این چیزا و این حالت ها خیلی منو عذاب میده.مصیبت وقتیه که شوهرم نیست خیلی سخته تا بیدار بشم .همیشه تنهام و باید خودم بیدار بشم.لطفا کمکم کنید من خیلی عذاب میکشم.لازمه بگم بخاطر ترس و تنها بودنم موقعی که شوهرم میره سرکار خیلی با استرس می خوابم .البته وقتی شوهرم هست خم دچار این حالت میشم ولی بیشتر مواقعی که تنهام اتفاق میفته.من واقعا مشکل دارم با این قضیه کمکم کنید توروخدا توروخدا

سلام
گاهی اوقات تو بیداری اواسط شب دچار یه کشش خیلی شدید تو بدنم میشم انگار تو فضا معلقم و حس میکنم تمام اعضای بدن فلج شده و نمیتونم خودمو تکون بدم اینم بختکه چون چند دفعه دچار خواب گرفتگی و بختک شدم اصلا اینجوری نبوده بختک ترسناک تره این کشش زیاد ترسناک نیست بعضی اوقات خیلی جالبه اصلنم حس بدی نداره میخوام ببینم اینم یه نوع خواب گرفتگی و بختکه

من دراوایل جوانی مدتی به مراقبه داشتم ومشغول اذکار معنوی مانند صلوات واستغفاربودم وسعی میکردم ازیادپروردگارغافل تباشم بعدازمدتی درابتدای خواب حالت سنگینی واحساس پروازکه به شدت ترسیدم دست دادوبعدازچندبار ترس برطرف شدوحالت خروج ازبدن را برای چندثانیه تجربه کردم که ابتدا باترس همراه بود و بعدا به حدی رسید که بطور ارادی میتوانستم ازیک شهرشمالی به مشهد وحرم امامرضا که بسیار مورد علاقه بود بروم،متاسفانه بعدهااز ان فضای معنوی فاصله گرفتم و بعد ازمدتی مبتلا به همین عارضه که دوستان فرمودند شدم ،چند نکته براساس تحربیات خودم خیلی وقتها تجربه خروج ازبدن یا مقدماتش با فلج خواب اشتباه گرفته میشود من دقت کردم در این موارد این حالت برای من تشدید میشودوقتی رعایت میکنم به ندرت میش می اید مهمترینش بد خوابی بی خوابی وشب بیداری وقتی نظم خواب رل رعایت میکنم تقریبا این اتفاق نمی افتد با شکم پرخوابیدن یا نصف شب غذا خوردن،در خستگی شدید خودراوادار به بیداری کردن مثل ور رفتن با موبایل و تماشای تلوزیون،مصرف هرماده مخدر مثل انواع قرصها وتریاک و…فشار عصبی و وارد شدن به فضای افکار افسرده کننده ویاس الود من پیشنهاد میکنم دوستان حتما موارد فوق را امتحان کنند خصوصا نظم خواب وپرهیز از شب بیداری و ورزش ورزش ورزش همچنین حداقل دوستانی که مذهبی هستن سعی کنند درطول روز یاد پروردگار متعال را درقلب حفظ کنند وسعی درپندار نیک و اخلاق وکردار نبک داشته باشند از هرگونه خیالات ناصواب پرهیز کنند حتما وضعیت سلامتی جسمی خود را بررسی کرده با پزشکان حاذق مشورت کنند اگر پزشک معتبر مسلط به طب سنتی دردسترس بود طب سنتی میتواند بسبار مفیدباشد وضعیت غلظت خون و…مصرف غذاهایی که در تصفیه خون وسموم از بدن موثراست بررسی کمبود ویتامینهای ضروری بدن خصوصا ویتامینهای گروه bکه کمبود انها از عوامل ضعف اعصاب میباشد ودر اخر تفکر وخوداگاهی ،بجای توجه به خرافات بیندیشید دفعات قبل این اتفاق برای شماوافتاد وهیچ خطری شمارا تهدید نمیکند به خود مسلط باشید و با نام پرودگار واستمداد از او از جا برخیزید وضو بگیرید ودورکعت نماز بخوانید و با ارامش روحی بخواب بروید

سلام !من 30 سالمه و 40 روزه دچاراختلال خواب شدم.اولین بار خودمو دیدم دارم به سمت جای خوابم می دوم و وقتی به بدنم رسیدم ،روحم از بدنم جدا شد و خیلی دردناک و ترسناک بود و واقعا فکر کردم مردم و کارم تموم شده. همه جا رو می دیدم و جیغ بسیار بلندی هم توو خواب کشیدم .دو دفعه دیگه هم این اتفاق برام افتاده ودر خواب میبینم روح از بدنم جدا میشه و همه جا تار میشه. وقتی بیدار میشم دست و پا هام شل میشن و ضربان قلبم به شدت بالا می ره. لطفا ر اهنماییم کنید. ممنون

با سلام، من حدود یکسال و نیم هست که دچار این مشکل شدم و تمام اتفاقاتی که دوستان دیگه در بالا گفتند برام پیش میاد بعلاوه اینکه در بیشتر شبها خوابهای بسیار پریشان و کابوس میبینم و به هیچ عنوان خوابم سنگین نمیشه ودر نتیجه همیشه روزها احساس خستگی و بی حوصلگی میکنم در حدی که واقعا زندگیمو فلج کرده و به هیچ کاری نمیرسم و وقتی در خواب این کابوسها میبینم صبح که بیدار میشم احساس میکنم سرم بشدت سنگین و داغ است و احساس بسیار ناخوشایندی دارم که حالت افسردگی و عدم تمرکز و عصبی بودن شدید دارم در ضمن این اتفاق اگر در طول روز حتا بمدت چند دقیقه از کامپیوتر استفاده کنم بسیار شدید تر شده و شبها برام عذاب آور میشه ، قبل از اینکه این مشکلات خواب رو داشته باشم هر چقدر از کامپیوتر استفاده میکردم مشکلی نداشتم ولی الان حتا اگر پنج دقیقه اول صبح با کامپیوتر کار کنم شب خوابهای خیلی بدی میبینم که تمام زندگیم رو فلج کرده ، لطفا راهنمایی کنید که ابتدا باید به چه پزشکی مراجعه کنم ؟ مغزو اعصاب یا روانپزشک ؟

سلام من خیلی دچار فلج خواب میشم الان ۲۲سالمه و از زمان دبستانم این حالاتو داشتم ولی نه مداوم به ندرت ،اوقاتی ک استرسم زیاده خیلی این حالتو دارم و چیزای وحشتناکی هم میبینم مثلا یه بار یه ادم کوتوله اومد کنارتختم و جیغ میزد و من نمیتونستم تکون بخورم فقط زبونم کارمیکرد و هی صلوات میفرستادم،ازوقتی فهمیدم این دلیل علمی داره و نه بختک حس بهتری دارم و وقتی توش گیر میکنم میگم خوب میشه فقط تحمل کن و عضلاتمو شل و سفت میکنم تاخوب میشم،داروهای ضدافسردگی هم مصرف کردم زیر نظر پزشک ولی جواب نداد و بدتر شدم.باراول و دوم بسیار وحشناک بود که نمیتونم بگم چیا دیدم که نزدیک سکته رفتم چون تموم بدنم قفل شده بود و همه اتفاقات جلو چشممو کنار تختم بود

سلام ، بار ها و بارها اين مطالب رو خوندم ، همين الان كه اين نظر را ميدم ، از يك فلج خواب بيدار شدم . تقريبا ١٧ سال است كه با اين مشكل مواجه هستم ، در طول روز يا شب هنگام خواب چندين بار دچار اين مشكل ميشوم . همين الان چند بار پشت سر هم دچار فلج خواب شدم (٤ بار ) و ديگه نخوابيدم …

اميدوارم راهى براى درمان پيدا بشه . ممنون از اطلاعاتى كه در اختيار مردم قرار ميديد.