بر اساس یک مطالعه ی جدید: کودکانی که مشکلات رفتاری دارند ممکن است در مراحل بعدی زندگی در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به بیماریهای مزمن ازجمله: بیماری های قلبی، چاقی، دیابت و بیماریهای التهابی باشند.
محققان دانشگاه بریستول و دانشگاه هاروارد و مدرسه ی بهداشت میل من کلمبیا به تجزیه و تحلیل داده ها در بیش از 4000 کودک پرداختند،و متوجه شدند کودکانی که در سن 8 سالگی مشکلات رفتاری داشته اند، زمانی که در سن 10 سالگی مورد آزمایش قرار گرفتند، حتی بعد از به حساب آوردن عوامل دیگر ازجمله: جنس، نژاد، پس زمینه، استفاده از دارو، سطح بالایی از دو پروتئین (CRP) و (IL-6) را در خون خود داشتند.
محقان توضیح دادند که سطح CRP و IL-6 می تواند یک علامت هشدار دهنده زودهنگام برای امکان خطر ابتلای یک فرد به بیماریهای مزمن التهابی در مراحل بعد ی زندگی باشد.
تحقیقات قبلی به ارتباط بین مشکلات رفتاری در کودکی و مشکلات بهداشتی در بزرگسالی اشاره کرده بودند اما این اولین بار است که بین سلامت روان در کودکی و بیماری های التهابی در بزرگسالی ارتباط مشاهده می شود.
محققان فرض کردند که ، بسیاری از مشکلات رفتاری با چگونگی کار محور آدرنال غده ی هیپوفیز هیپوتالاموس (HPA) مرتبط است. محور HPA نقش بزرگی در کنترل عکس العمل در مقابل استرس و سیستم ایمنی ایفا می کند. اگر بد عمل کند، می تواند به آزاد سازی این دو پروتئین که افزایش میزان التهاب را در پی خواهد داشت منجر شود،که آن هم پاسخ بافت ها به آسیب می باشد.
نویسنده ی ارشد این پژوهش می گوید: پیام این تحقیق به متخصصان این است که برای کنترل و شناسایی سریع افراد در معرض ابتلا به بیماریها در بزرگسالی، نظارت بر سلامت فیزیکی و روانی و ذهنی کودکان به ویژه کودکانی که مشکلات رفتاری دارند یک نیاز اساسی می باشد.
محتوای صفحه (قابل کلیک)
قسمت دوم
ارتباط کودکان با اشخاص بزرگتر از خودشان و برآیند آن
نکته با اهمیتی که بایست به آن دقت داشت این است که خیلی از اوقات و متأسفانه کودکان به علت این کنجکاوی، گرفتار روابطی با اشخاصی میشوند که اندکی بزرگتر از خودشان هستند و یا احتمال دارد مورد سوء استفاده افراد بزرگسال قرار بگیرند. در موارد زیادی این مسئله به یک فاجعه و یک حادثه وحشتناک در همون زمان و یا بعداً مبدل میشود که شامل:
این مسئله اصولاً «لذت» و یا مطالب مرتبط به واقعیت نیست، بلکه موضوع «قدرت» و «خشونت» و «ترس» و «وحشت» است.
متأسفانه چنین اتفاقی بین ۳ تا ۷ سالگی باعث میشود که رشد تندرست و سالم «احساسی» و «عاطفی» و «جنسی» کودک از گذرگاه خودش منحرف و متوقف شود.
زمینه هایی را آماده میکند که انحرافات اخلاقی را سبب شود.
بعضی از اوقات کودکان به خاطر چنین کاری، در سن و سال بیشتر نظریات عجیب و غریبی دربارهی «رابطهی جنسی» پیدا میکنند.
دختران کاملاً میتوانند از مردم «متنفر» شوند.
از ارتباط جنسی بعنوان یک «تجاوز» و بعنوان موضوعی «کثیف و بد» یاد کنند.
چنانچه چنین کاری در زمینه پسران انجام پذیرد، همان عمل را با «خشونت» و «شدتی» و بعضی از اوقات «تنفری» نسبت به دیگران انجام میدهند.
متأسفانه شرایطی برای نه فقط بیماریهای جنسی، بلکه بیماریهای روانی مهیا میشود.
بسیاری اوقات میتواند اشخاص را بنوعی از حالتهای «اضطراب شدید» و «نگرانیهای وحشتناک» که باعث «وسواس» میشود، مبتلا کند.
تا آنجایی کهای بسا یک بچه از این به بعد روزی ۱۰، ۲۰، ۵۰ بار دست خودش را میشوید، به دلیل این که احساس کثافت میکند یا نسبت به جسم از هنگام مدفوع یا ادرار و یا وقت حمام رفتن، حساسیتهای خاصی نسبت به نظافت بدنش دارد.
زیرا خودش را کثیف و ناپاک میبیند و برخی از اوقات پا بیشتر و فراتر میگذارد، و برای خودش بیماری و گرفتاری ای را انتظار میکشد و یا فکر میکنند که شاید بمیرد و نابود شود و مسائلی از این دست را خواهد داشت.
بهرحال «خشم»، احساس «اضطراب شدید»، «گناه و شرم»، متأسفانه از پیامدها و عواقب نامطلوب این نوع اتفاقات در زندگی اطفال است و همانطور به میدانیم نوعی بسیار سنگین و ژرف که در همهی جوامع و فرهنگها دیده میشود، تحت عنوان «اضطراب اخلاقی» ریشه و پایه و در همین ایام و حوادثی از این دست دارد.
متأسفانه تقریباً در همهی این موارد، کودکان حس میکنند که «تقصیر و گناه» از ناحیهی آنها بوده است.
رفتار آنها، لباس آنها، حرف آنها، حالات آنها، بازی ای که قبول کردند یا توصیه کردند، فرصتی که برای تنها بودن به وجود آوردند، و یا مواردی از این دست، علت اساسی و دلیل اساسی برای این اتفاقات است.
بدین علت است که در آن ایام و زمانی پس از آن، زمانی که متوجه آن میشوند، با احساسی از «گناه» و «حقارت» و «شرم» به همراه میشوند و متأسفانه حالت «خود تباهی» و «خود تنبیهی» پیدا میکنند.
بسیاری اوقات کودکان خودشان را از بازی یا از کاری محروم میکنند و در لذت را به روی خودشان میبندند.
هم چنین برای مشغول کردن ذهن خودشان، دست به خواندن درس، بطور غیر معمولی میزنند و یا در تخیالات و تصورات خودشان آن چنان غوطه ور میشوند که بتوانند واقعیت و خودشان را آن طوری که دوست ندارند، فراموش کنند.
بنابراین هیچ پدر و مادری بین ۳ تا ۷ سالگی نمیتواند ماجرای بودن فرزندش را با کودکان و یا اشخاص بزرگسال بر اساس اصول کلی استوار کند.
منحصراً به صرف این که اینها فامیل هستند یا خویشاوندند، یا از شهر بزرگ یا ده کوچکی آمده اند و یا به مبانی اخلاقی و مذهبی باور دارند، بهیچوجه نمیتوان خاطری آسوده داشت.
مخصوصاً در نواحی روستایی، با توجه به اینکه کودکان روابط حیوانات را میبینند و بطور معمول شمار اتاقها اندک بوده، و چون مردم پیش از موقع متداول نسبت به مردمان شهری میخوابند، ولی کودکان هم چنان خوابشان نمیبرد و یا چنانچه دریافتند، امکان دارد که خودشان را به خواب بزنند، و در این موقع خبر از روابط والدین پیدا میکنند.
که متأسفانه در این موارد میتواند زیان بسیار شدیدی به فرزند ما به خاطر فقدان توجه و ملاحظه ما به موضوعاتی از این دست وارد بشود.
نکات و مهارتهای عملی
طفل در سن ۳ تا ۷ سالگی به میزان قابل توجهی در این زمینهها کنجکاو است و والدین باید نهایت مراقبت را انجام دهند و داشته باشند و بهیچوجه در اینگونه موارد با «امیدوار بودن» و «خوش بین بودن»، نبایست با موضوع برخورد کرد؛ بلکه «واقع بینانه» و از جانب «احتیاط» همواره باید قدم برداشت.
کودک ۳ ساله مضاف بر این که تمایلاتی و توجهاتی دارد، تنها نسبت به جسم از دید جسمانی دقتی ندارد؛ بلکه برای او «کوچک یا بزرگ بودن انسانها، پایین و قوی بودن آنها، کوتاه و بلند بودن آنها» هم اهمیت پیدا میکند و از اونجایی که خودش را حقیر و ناچیز میبیند و احساس بدی هم دارد، همه دست به دست هم میدهد و گرفتاری و مشکل خودش را در «بزرگ نبودن» و یا «کوچک بودنش» میداند.
به همین علت است. که برای یکی دو سه سالی، اشتیاق عجیبی نسبت به «بزرگ شدن» دارد و مایل است و آرزو میکند که بامداد برخیزد و بزرگ شود و یا به زبانی «یهو بزرگ شود»، آرزویی که در دوران کودکی خیلی جدی است.
چنانچه به عنوان مثال ۵/۳ ساله یا چهار ساله هستند و دیگری فقط آنهارا ۳ ساله بخواند، توانایی دارند سخت برآشفته شوند و احساس بدی داشته باشند.
ولی کودکان در حالیکه به دیگران توجه دارند و در حالیکه بزرگی دیگران مخصوصاً والدین را متوجه هستند، به این جمع بندی میرسند که از بقیه «جدا» میباشند و این جدایی را بطور معمول با مفهوم «تنهایی» همراه میکنند.
به یکباره متوجه میشوند که برخلاف دوره دو تا سه سالگی که تصور میکردند محور و مرکز خانواده هستند و جز آنها وجودی در دنیا نیست، و این حالت خودمدار و خودمحور و خودشیفتگی بگونهای بود که، آنهارا تا حدی از حضور و وجود دیگران آزاد میکرد و راحت میگذاشت، از حدود ۳ و ۵/۳ سالگی متوجه میشوند که والدین به همدیگر دقتی دارند (یا دیگر افراد بزرگسال و یا خواهران و برادران به همدیگر دقتی دارند)، مخصوصاً چنانچه نوزادی به خانه وارد شده باشد، به یکباره حساس میکنند که والدین را از دست داده اند و از آنها که همواره خودشان را با او یکی میدانستند، جدا شده اند.
در یک این شرایط است که کودکان احساس «حسادت» شدیدی میکنند و این احساس شدید، به همراه مالکیتی که هم چنان با آنها است، و مالکیتی که وجودشان و والدین را بنوعی با هم در میآمیزد، برایشان اهمیت خاص و خیلی مهمی دارد و سبب خواهد شد که «حسادت» آنها به «رقابت» کشیده شود و نه فقط حسادت کنند، بلکه گرفتار «رقابتی» شوند و این رقابت را به «مسابقهای» تبدیل کنند، و از این مسابقه پیروز بیرون بیایند.
برخی اوقات کودکان مایل هستند که بین والدین فاصلهای را بوجود بیاورند.
بین آنها مینشینند و از آنها میخواهند که از هم بازه بگیرند.
بعضی از اوقات زمانی که متوجه میشوند والدین همدیگر را میبوسند، حس ناراحتی میکنند و به بهانه هایی مسائل و دشواری هایی را بعداً به وجود میآورند.
تمایل به «انحصارگری» خودشان و این که والدین جدا ولی هر دو تنها از آن من هستند، به یکباره وجود آنهارا بر هم میریزد و گرفتار شان میکند.
جالب اینست که در خانواده هایی که تک همسری هستند، یا فرزند با مادر و پدر تنها زندگی میکند و والدین خودشان را به همراه هم در مجاور خودشان ندارند، این تمایل به مالکیت و انحصارگری، صرف نظر از حتی جنس بچه و والدین، بسیار شدیدتر است.
بطوریکه هرگونه ارتباط مادر یا پدر با خویشاوندان، درحالیکه در آن رابطهای و خبری نیست را، کودکان بسیار نامطلوب و آزاردهنده تلقی میکنند.
ولی چنانچه کار به دوست والدین بکشد، معلوم است که تقریباً همهی کودکان حس خوبی در این مورد ندارند، با وجودی که شاید این انسانهای با مهربانی و برآوردن نیازهایشان، خودشان را به آنها نزدیک کنند، هم چنان زمانی که انحصارگری آنها را به خطر میاندازد، نه فقط آنهارا دوست ندارند و نه فقط مایل نیستند که والدین را با آنها شریک شوند، بلکه بعضی از اوقات آنهارا متجاوزینی میبینند که در تحلیل نهایی با آمدن خودشان، رابطهی بین والدین با فرزند را برهم میزنند، و والدین وی را برای خود خواهند برداشت.
چنین احساس و نظری است که کودکان را بنوعی خیال پردازی و یا حالات نامطلوب و اضطرابهای شدید میکشاند و تا وقتیکه والدین، که حق دارند پس از فقدان و یا نداشتن همسر ازدواج کنند، مایل هستند با مرد یا زن دیگر ازدواج کنند، آن زمانی بایست این اشخاص را به زندگی و خانواده خودشان راه بدهند که خاطرشان آسوده شده است، یعنی تصمیم قطعی و نهایی خودشان را گرفته اند که با این شخص ازدواج خواهند کرد؛ در غیر از این حالت رفت آمد اشخاص مختلف و متفاوت و یا گفتگو دربارهی این که شاید چنین فردی با ما زندگی کند یا با من ازدواج کند، بخش زیادی از اوقات جهان ساده و نسبتاً آرام کودکی را در هر سن و سالی مخصوصاً تا دوازده و ۱۳ سالگی بر هم میریزد.
بهمین دلیل کودکان احساس بیشتری دربارهی نزدیکی خودشان با والدین دارند و از ایام خوش گذشته یاد میکنند و به عکسهای گذشته رجوع میکنند.
آرزوی آن دوره و بازگشت و برگشت را دارند.
بعضی از اوقات چنانچه والدین از هم جدا شده باشند، بدنبال یافتن راهی و یا آرزو و دعایی هستند که والدین را دو مرتبه به خانه برگردانند و شرایطی را بوجود آورند که اینهمه احساس خطر را از خودشان دور کنند.
بهرحال حدود سه تا پنج سالگی این خشم نسبت به دیگری افزایش بیشتری پیدا میکند، و کودکان جنگی را با والدین به خاطر داشتن رابطهی آنها با هم، پیدا میکنند.
به این معنی که والدین را خوب میبینند، مایلند در این کار اختلال و خلل ایجاد کنند و زمانی که رابطهی بین آنهارا خیلی نامطلوب میبینند، کوشش میکنند که آنها را به هم نزدیک کنند، بنابراین دوگانگی و تضادی بین سه تا چهار سالگی در این مورد تجربه میکنند.
بهرحال آنچه که هست و در اینبار میدانیم این است که کودک در این مورد تصورات و تخیلاتی دارد که غالب اوقالب برای خود او روشن است و نه انرژی ابراز و یا بیان آن را دارد، و نه برایش میتواند کاری بکند.
بزرگترین گروه فوق تخصصی پزشکان مغز و اعصاب و متخصصین روانپزشکی در ایران
شاید دیگر کمتر کسی اطلاع نداشته باشد که در مجموعه بزرگ پزشکان جایروس بهترین فوق تخصص های مغز و اعصاب و اعصاب و روان و برترین فارغ التحصیلان آمریکا،اسپانیا و آلمان حضور دارند و خدمات مغزواعصاب و روان که در این مجموعه ارائه می شود با کیفیت ترین در تمام ایران است!
کادر درمانی جایروس از لحاظ تخصصی در حیطه های اعصاب، در تمام کشور بی نظیر است
شماره تماس های نوبت گیری سریع
مشاوره های تلفنی و ویزیت آنلاین ویدئویی نیز ارائه می شود.
واحد مغز و اعصاب و روان ☎ 22616377_021 ☎
واحد انجام تست خواب ☎ 02122639401 ☎
واحد ویزیت متخصص اختلالات خواب ☎ 02122648627 ☎
واحد مشاوره و روانشناسی ☎ 22636863_021 ☎
واحد مغز و اعصاب و روان غرب تهران (آزادی) ☎ 02166158469 ☎
اگر بی خوابی دارید، علاوه بر خدمات حضوری در کلینیک، میتوانید با تهیه دوره جامع درمان بیخوابی که توسط دکتر مصطفی امیری فلوشیپ اختلالات خواب تهیه شده است، بی خوابی تان را بدون دارو و در منزل درمان کنید.
درمان بی خوابی بدون دارو با ۱۱۳ روش علمی و خانگی (برای شروع، اینجا کلیک کنید)
اگر دچار افسردگی هستید یا میخواهید احساس شادی و لذت را در زندگی تان تقویت کنید، میتوانید بصورت حضوری توسط متخصصین روانپزشکی یا روانشناسان مجموعه جایروس ویزیت شوید و علاوه بر خدمات حضوری، میتوانید با تهیه دوره آنلاین درمان افسردگی در خانه که توسط مجموعه پزشکان جایروس تهیه شده است، افسردگی تان را در منزل و بدون دارو درمان کنید (برای دیدن ویدئو معرفی دوره، کلیک کنید)
درمان افسردگی در منزل بدون دارو (برای شروع، اینجا کلیک کنید)