راه حل های ابتکاری مادران در مورد بد غذایی ، عادت به پستانک، فرار از دست شویی کودکان و غیره
پسرم ای جی در سن ۴ سالگی کاملاً استفاده از لگن دست شویی را آموخته بود، اما نه به این معنی که با تمایل خودش به دستشویی برود. پاهایش را به این طرف و آن طرف حرکت میداد یا به حالت ضربدری قرار میداد و تا آخرین لحظه ی ممکن تعلل میکرد. یک روز ظهر شنبه داشتیم برای رفتن به خرید آماده میشدیم که ای جی کاملاً کار خود را به تعویق انداخته بود و مثل دیوانهها این پا و آن پا میکرد. مثل همیشه شروع کردم به سخنرانی «عزیزم باید به دستشویی بروی!» اما فایدهای نداشت. سپس همسرم مستقیم در چشمان او نگاه کرد و گفت «اگر همین الان به دستشویی بروی یک دلار بهت میدم.» ای جی با تعجب ایستاد و چشم در چشم پدرش نگاه کرد تا ببیند که آیا این حرف واقعی بود. شوهرم شروع کرد به درآوردن یک اسکناس نو از جیبش که ای جی فوراً داخل دستشویی رفت.
ناراحت شدم و گفتم «با این کارت به او یاد میدهی که هر وقت خواست به دستشویی برود، انتظار گرفتن پول را داشته باشد. میدانی چه شیوه ی بدی را در او عادت می دهی؟» تونی شانههایش را بالا اندخت و گفت « بیا ببینیم چه اتفاقی میافته». آنچه که اتفاق افتاد این بود که: این یک دلار بهترین پولی بود که تا به حال خرج کرده بودیم. از آن روز به بعد ای جی نگرش جدیدی نسبت به دستشویی پیدا کرد. چرا از رفتن به دستشویی اجتناب کند؟ هرگز نمیدانید چه لذتی خواهید داشت! واقعاً مطمئن نیستم که آیا دوباره همان شیوه را به کار خواهم برد یا نه اما این را یاد گرفتم که گاهی وقتها فرآیند همیشه در حال تکامل تربیت کودک از ما میخواهد که کتاب راهنما را کنار بگذاریم و خلاقیت به خرج دهیم. امتحان کنید؛ گاهی وقتها واقعاً جواب میدهد!
درگیری های زمان غذا خوردن
کمی چاوز وقتی کودک نوپایش، اولیویا، از خوردن غذاهای سالم ممانعت میکرد، ناامید میشد. چاوز میگوید: «کلم بروکلی، هلو، گوشت گوساله یا هرچیزی که بوی غیر معمولی برایی او داشت نمیخورد». این مادر دنوری تقریباً تصادفاً به راه حل آن پی برد. چاوز می گوید “یک روز آخرش تسلیم شدم و اجازه دادم از بشقاب من غذا بخورد. خنده دار به نظر میآمد اما موثر واقع شد”. اولیویا تا ماهها هر وعده از بشقاب مادرش غذا میخورد و در غذا خوردن ماجراجوتر شده بود. حالا حتی غذاهای تایلندی را هم دوست دارد.
در سنین قبل از مدرسه، میز شام می تواند به منطقه جنگی تبدیل شود، با ای جی بر سر قانون غذای نشاستهای بدون شکر میجنگیدیم. او در مناسبتهای اجتماعی مختلف طعم تنقلات گوناگون را چشیده بود و در فروشگاه مرا به ستوه میآورد که آنها را بخرم، به ناچار تسلیم شدم و یک پاکت از آنها را برایش خریدم. البته بایک هشدار اجازه میدهم آن را بخوری، فقط به عنوان دسر (فکر کردم که ، این غذاهای نشاستهای میتواند با افزودن ویتامین و مواد معدنی ، سالمتر از آب نبات باشد). با این فکر گفتم «چراکه نه»، یکی از دوستانم قفس همستر را سر میز غذا آورد و با دادن کلم بروکسل به این حیوان خزدار، دوقلوهای پیش دبستانی اش را به خوردن کلم بروکسل ترغیب کرد. این کودکان که مجذوب آن شده بودند سعی کردند چیزی را که این حیوان میخورد امتحان کنند (ظاهراً یکی از آنها، که اکنون ۱۰ساله است، هنوز طرفدار کلم بروکسل است).
همچنین بسیاری از قوانین سر میز غذا میتواند سرخوردگی هایی را به همراه داشته باشد. کم پیش می آید که برخی رفتارهای غیر رسمی ناراحتی ایجاد کنند. (حقیقت را بپذیرید: کودکتان قرار نیست که به زودی در کاخ سفید دولت غذا بخورد، بنابراین اگر عادت غذایی اوکمی نامتعارف است، سخت نگیرید). تامی برک از اهالی شارلوتس ویل از اینکه دائم به کودکانش بگوید سر میز غذا درست بنشینند، خسته شده بود. او میگوید: «قانون جدیدی را وضع کردم. اگر دوست نداشتند بنشینند ایرادی نداشت اما به جای اینکه اینطرف و آنطرف بدوند، باید پشت میز میایستادند و غذا میخوردند. ابی کار از اهالی نیویورک نیز مانند او روز به روز از خواسته های کودک ۳سالهاش سر میز غذا بیشتر به ستوه میآمد». استفان با صدای بلند دستور میداد برای مثال «یه آب میوه دیگر میخواهم!» بنابراین به او گفتیم فقط وقتی به حرفهایش گوش خواهیم داد که مودب باشد و با لهجه فرانسوی صحبت کند. او حالا میگوید: «آقا، میشود لطف کنید آب میوه بیشتری برای من بیاورید؟»
درذسرهای تعویض پوشک
کسی هست که آن را تجربه نکرده باشد؟
هلیا از اهالی نیوجرسی با اینکه از پوشک با قدرت جذب فوق العاده استفاده میکرد، دائم میدید که دختر دوسالهاش رخت خواب را خیس کرده است. یک شب فکری به ذهنش رسید. «یک نوار بهداشتی بالای پوشک روی کمرش قرار دادم. او روی شکمش میخوابد و باسنش در هوا قرار میگیرد. بنابراین این لایه (pad) تمامی ادرار اضافی او را جذب میکند».
همین طور، پائولا گودنایت ، مادر سه کودک از اهالی مینویل اوهایو، در نگه داشتن پوشک نوزاد ۱۵ماههاش، املیا، مشکل داشت. املیا در هر فرصتی که بدست میآورد پوشکش را در میآورد. گودنایت راه حل آن را پیدا کرد: نوار لولهای (duct tape). «یک نوار از این سر تا آن سر پوشک قرار میدادم، تا دوباله آن را محکم کنم. او نمیتوانست این نوار را باز کند و بالاخره دست از تلاش برداشت. تنها نقطه منفی آن این بود که وقتی میخواستم در یک دستشویی عمومی پوشکش را عوض کنم، کلی نگاههای متعجب متوجه من میشد».
مشکل دستشویی رفتن
آموزش استفاده از لگن دستشویی نیازمند تفکر خلاقانه نسبتاً زیادی است. سالی کلدزیج با پسر سه ساله خود، دیوید، در استفاده از لگن دسشویی مشکل داشت. او می گوید: متوجه شدم که هرروز با پوشک به یک مکان میرود؛ نزدیک یک صندوق در اتاق نشیمن. بنابراین به او گفتم: «چطور است لگن دستشوییات را پشت آن صندوق ببریم؟ میتواند لگن سری تو باشد». دیوید این پیشنهاد را پذیرفت. و روز بعد از «لگن سریاش» استفاده کرد. ماهها تلاش کردیم و هر چیزی را که روی زمین وجود دارد، به او رشوه دادیم. بنابراین چیزی شبیه معجزه بود. از اینکه در اتاق نشیمن دستشویی میکرد، ناراحت نمیشدم؛ چون یک چیز موقتی بود. بعد از دوماه، با کمی هلهله لگن سری دیوید به دستشویی منتقل شد.
هرگز قدرت شوخی و خوشمزگی را حتی هنگام آموزش رفتن به دستشویی دست کم نگیرید. پسرمای جی (همان پسری که در دقیقه نود به دستشویی میرفت)، همواره به تماشاچیان خوب پاسخ داده است. یک زمانی بین ۲ تا ۳ سالگی چندین «رقص لگن دستشویی» ابداع کرد که تقریباً از پذیرفتن اینکه ما او را تشویق به آن کردیم خجالت میکشم. او «رقص ادرار»،«رقص مدفوع» و حتی «رقص گاز معده» انجام میداد. هریک از این رقصها حالتهای تکان دادن دست و پایکوبی متفاوتی داشتند که هرکدام باعث پیچیدن صدای خنده درخانه میشد و حتی تشویق میشد که برای تحسین بیشتر در دستشویی نیز رقصش را اجرا کند.
هیولای داخل کمد
از نظر کودکتان وجود هیولا واقعیت دارد بنابراین هر قدر که بگویید «هیچ هیولایی وجود ندارد» نمیتوانید او را متقاعد کنید که اتاقش در امن و امان است. وقتی ای جی ۶ساله بود، نگرانی او در باره آدمهای بد داخل فیلمها یا کتابها که موقع خواب به سراغش میآیند، شروع شد. بنابراین شروع کردم به گفتن داستانهای خندهدار تا آنها را از ذهن او دور کنم. فرضیه: تصویر آدم بدجنس را در حال انجام کاری مسخره که باعث خنده شما شود، بکشید. در این فرایند شما قدرت آن را کاملاً تضغیف میکنید. برای مثال من یک داستانی را درست کردم که در آن هیولایی مجبور بود در مسابقه حلقه زنی (hula hoop) شرکت کند، او شکست میخورد چون دستهای زیادش زیر دست و پایش قرار گرفته و به زمین میخورد و کاملاً خجالت زده میشد. احمقانه است اما موثر واقع میشود؛ هر چند که عجیب به نظر میرسد. همین که میتوانستم او را بخندانم، آرام میشد و به خواب میرفت.
یا میتوانید از یک نگهبان واقعی استفاده کنید. هولیا وقتی دختر ۵سالهاش، لورا، نگران وجود هیولا در اتاقش شد، سعی کرد او را توجیه کند، بیفایده بود. او میگوید: «بالاخره شروع کردم به زدن خوشبو کننده هوا در اتاق، به او گفتم که هیولاها از خانههایی که بوی خوبی میدهند، بدشان میآید و فقط خانههایی را که بوی بدی میدهند، دوست دارند. این یک عادت شبانه شده است.» سایر شیوهها برای دفع هیولاهای شبانه: ترانهای که آنها را بترساند و پا به فرار بگذارند، نصب پرده دفع کننده هیولا در پنجره و یا یک تلفن سفت و سخت به مادر هیولاها.
خداحافظی با پستانک
ترک یک چیز دوست داشتنی خیلی سخت است- مگر اینکه درست بزنید به هدف و چیزی را بگویید که در او تاثیر بگذارد. کارولینا فرنادز (Carolin Fernadez) نویسنده کتاب مامان راکت! (Rocket Mom!) و مادری از اهالی ریجفیلد در ایالت کانکتیکات دیده بود که پسر ۳ سالهاش، نیک، پستانکش را به کودکستان میبرد. او میگوید: «بالاخره به او گفتم که میتواند آن را به کودک فقیری که نمیتواند یکی از آنها را بخرد بدهد. فوراً آن را از دهانش بیرون آورد و به من داد و گفت بدش به او بچه فقیره.» فرناندز شگفته زده شده بود مخصوصاً وقتی که دید در هفتههای بعد از آن صحبتی از پستانک نشد. «باورم نمیشد. سالها بود که سر این مساله میجنگیدیم و ظرف کمتر از یک دقیقه انجام شد.» شاید نقطه تحول کودک شما چیز دیگری باشد. (وقتی به او میگویید که پستانک نخورد، بگویید دزدان دریایی پستانک نمیخورند). بنابراین گفتن هرچیزی که به فکرتان خطور میکند ممکن است موثر واقع شود.
پسر ابی کار به اشیاء نه چندان مطلوبی مانند مسواک با فرچه ی خراب وابسته شده بود. ابی کار میگوید: «برای آسان کردن این جدایی، آن را در جعبه خاصی قرار دادیم و یک جشن کوچکی گرفتیم. او میداند که هر از گاهی میتواند به سراغ آن برود و آن را ببیند».
راه حلهای چند منظوره
الف. از فردی خارج از اعضای خانواده استفاده کنید
کودکان نوپا و کودکان ۳ یا ۴ ساله بسیار تمایل دارند تا به حرف فرد دیگری غیر از پدر یا مادرشان گوش کنند. نانسی شوارتز از اهالی فلوریدا در بسیاری از موضوعات از نیاز او به خوردن گرفته تا ترک شیشه شیر شبانهاش از پدر شوهرش که یک داروساز است به عنوان مقام نهایی دعوت میکند. «هرچیزی را که بگوییم بابا بزرگ گفته، میپذیرد.» در خانه ملیا ویلکینسان بالتیمور این مقام جادویی یک سگ است. ویلکینسان میگوید: «اسنیکر سگ اسکیمو ما درمان همه دردهاست. اگر کیسی در ماشین شروع کند به نق زدن میگویم میرویم خانه پیش اسنیکر و ساکت میشود».
ب. به او هشدار بدهید و بعد آن را دنبال کنید
وقتی دخترم، ماتیلدا، ۴ ساله بود، نمیتوانستم او را مجبور کنم که اسباب بازیهایش را جمع کند. هر قدر که دنبال آن را میگرفتم یا شعر «همگی همه جا را تمیز کنید» را میخواندم فایدهای نداشت. او هیچ علاقهای به انجام دادن سهم خود نداشت. بالاخره، یک کیسه زباله آوردم و گفتم «هر اسباب بازی که موقع خواب روی زمین باشد به داخل سطل آشغال خواهد رفت» و بعد تمامی اسباب بازیهایی را که روی زمین پخش شده بود جمع کردم و در زیر زمین گذاشتم. (آنقدر احمق نبودم که صدها دلار – به اندازه ثروت خانواده فیشر– را دور بریزم، اما او این را نمیدانست. چند ماه بعد که آنها را به او بازگرداندم، جزئیاتشان را فراموش کرده بود و دیدار بسیار خوشحال کنندهای بود.
ج. قوانین را یادآوری کنید
وقتی چند قانون خانه را مینویسید، شاید تعجب کنید که چقدر چیزهای کمی برای گفتن دارید. وقتی ابی کار سعی میکرد به کودک دو سالهاش نظم ببخشد گاهی وقتها فقط میخندید. بنابراین با اینکه دخترش خیلی کوچکتر از آن بود که بتواند بخواند، ابی کارت علامتی را در اتاقش نصب کرد که میگفت «هل دادن ممنوع، گاز گرفتن ممنوع، لگد زدن ممنوع، تف کردن ممنوع». وقتی رفتار نادرستی از او سر میزند میرفت به سمت علامتها و به آنها اشاره میکرد و او به ما میگفت که این علامت نشانه چه چیزی است. به نظر میرسد که آنها را میفهمد. ابی کارت علامت جدیدی را کنار علائم قدیمی اضافه کرد تا پیام مثبتی را به او برساند. «این فهرست چیزهایی است که باید انجام دهد: لطفاً بازی کن، بخند، برقص، آواز بخوان و بپر!» جملات خوبی که همهمان باید آن را دنبال کنیم.
منبع:
بزرگترین گروه فوق تخصصی پزشکان مغز و اعصاب و متخصصین روانپزشکی در ایران
شاید دیگر کمتر کسی اطلاع نداشته باشد که در مجموعه بزرگ پزشکان جایروس بهترین فوق تخصص های مغز و اعصاب و اعصاب و روان و برترین فارغ التحصیلان آمریکا،اسپانیا و آلمان حضور دارند و خدمات مغزواعصاب و روان که در این مجموعه ارائه می شود با کیفیت ترین در تمام ایران است!
کادر درمانی جایروس از لحاظ تخصصی در حیطه های اعصاب، در تمام کشور بی نظیر است
شماره تماس های نوبت گیری سریع
مشاوره های تلفنی و ویزیت آنلاین ویدئویی نیز ارائه می شود.
واحد مغز و اعصاب و روان ☎ 22616377_021 ☎
واحد ویزیت متخصص اختلالات خواب و نوبت انجام تست خواب ☎ 02122648627 ☎
واحد مشاوره و روانشناسی ☎ 22636863_021 ☎
اگر بی خوابی دارید، علاوه بر خدمات حضوری در کلینیک، میتوانید با تهیه دوره جامع درمان بیخوابی که توسط دکتر مصطفی امیری فلوشیپ اختلالات خواب تهیه شده است، بی خوابی تان را بدون دارو و در منزل درمان کنید.
درمان بی خوابی بدون دارو با ۱۱۳ روش علمی و خانگی (برای شروع، اینجا کلیک کنید)
اگر دچار افسردگی هستید یا میخواهید احساس شادی و لذت را در زندگی تان تقویت کنید، میتوانید بصورت حضوری توسط متخصصین روانپزشکی یا روانشناسان مجموعه جایروس ویزیت شوید و علاوه بر خدمات حضوری، میتوانید با تهیه دوره آنلاین درمان افسردگی در خانه که توسط مجموعه پزشکان جایروس تهیه شده است، افسردگی تان را در منزل و بدون دارو درمان کنید (برای دیدن ویدئو معرفی دوره، کلیک کنید)
درمان افسردگی در منزل بدون دارو (برای شروع، اینجا کلیک کنید)