هوش هیجانی به عنوان « توانایی ابراز و درک احساسات و عواطف خود و دیگران، تمییز هر یک از احساسات از هم و استفاده از این اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال» تعریف شده است. خود مدیریتی و هوش هیجانی برای تعاملات عاطفی سالم بسیار حیاتی می باشد.
هوش هیجانی، ترکیبی از هوش درون فردی و میان فردی می باشد. هوش میان فردی نشان دهنده ی صلاحیت در زمینه روابط اجتماعی است، در حالی که هوش درون فردی توانایی تنظیم احساست خود شخص را منعکس می کند.
درجه ی هوش هیجانی فرد بر میزان مقابله فرد با شرایط روانشناختی از قبیل اسکیزوفرنی تأثیر می گذارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است به لحاظ عاطفی حساس باشند، حیطه های هوش هیجانی( درون فردی و میان فردی) در این افراد به احتمال زیاد به دلایل نهفته آسیب دیده است.
با توجه به این واقعیت که اسکیزوفرنی در اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ ظهور می کند، این احتمال وجود دارد که با مراحل رشد اجتماعی اریکسون مطابقت داشته باشد. یعنی با دو مرحله رشدی اریکسون « هویت در برابر سردرگمی نقش » و« صمیمیت در برابر انزوا».
اگر به دنبالی راهی برای افزایش هوش و حافظه و بهبود عملکرد مغزتان هستید، دوره تقویت هوش و تقویت حافظه دکتر مصطفی امیری را از دست ندهید.
بخش عمده ای از هوش هیجانی در حیطه ی خود ابرازی، به جدایی و یا دلبستگی به دیگران مربوط است. در شرایط موفق از مراحل اریکسون، « هویت در برابر سردرگمی نقش» این امکان را برای فرد محیا می کند که با توجه به معنا دادن به تفاوت های خود با دیگران برای خود هویتی مستقل در نظر بگیرد، و « صمیمیت در مقابل انزوا» به فرد اجازه می دهد تا در چهارچوب رابطه با شخص دیگر به یک دلبستگی معقول و مناسب دست یابد.
افراد روان پریش، موانعی نا معلوم برای دستیابی به این فاکتورهای مقتضی دارند. این افراد در هر دوحیطه ضعیف عمل می کنند یعنی با محیط اجتماعی بیگانه هستند و بیش از حد در عرصه ذهنی خود درگیر می شوند.
بازتاب همدلانه،در سنت درمان شخص محور راجرز، به ندرت قادر به درک افراد شیزوفرنیک می باشد، شاید به سادگی با توجه به این واقعیت است که اکثر پزشکان نمی توانند تجربه های روانی مربوط به اسکیزوفرنی را بفهمند.
علاوه بر این ،توهم شنوایی- تجربه ی درون فردی یا میان فردی از اسکیزوفرنی – ممکن است بوسیله ی ترکیب برداشت از خود و دیگران نشان داده شود. این تجربه ها در درجه ی اول، به افراد مبتلا به شیزوفرنی اجازه ی توان تنظیم احساسات خود را نمیدهد، برای اینکه او به طورکامل تجربه های ذهنی خود را تشخیص نمی دهد، همچنین با توجه به وجود توهم« اشخاص» در ذهن افراد روانی ، فقدان حریم خصوصی ظاهری در قلمرو روانی فرد روان پریش وجود دارد، و این نوع تجربه بیان شده به طور ضمنی به وسیله عدم درک از حریم خصوصی می تواند تنبیه گر باشد.
اگر افراد مبتلا به جنون نتوانند مرزهای ذهن خودشان را تشخیص دهند،چگونه می توان از آنها انتظار داشت که هوش درون فردی موثری نشان دهند؟ اگر برچسب زدن به این اشخاص باعث شود مرزهای میان فردی، بین ذهن افراد روانی و افراد غیر روانی قابل نفوذ نباشد ،چگونه افراد روانی هوش میان فردی موثری نشان دهند؟
با توجه به موارد ذکر شده یک سوال اساسی پیش می آید :افراد مبتلا به اسکیزوفرنی چگونه می توانند به طریقی سالم در دو حیطه ی درون فردی و میان فردی مذاکره کنند؟
پیشنهاد این است: خود ابرازی با هنر وسیله ای برای ایجاد یک موضع و جایگاه شخصی در عرصه ی اجتماعی است،که اجازه بیان احساسات را به شیوه ای سالم فراهم می کند.هنر درمانی میتواند یک راه مهم برای افزایش سلامت روانی در افراد مبتلا به اسکیزوفرن باشد، درگیر شدن در هنر، نه تنها اجازه می دهد تا فرد روانی احساسات خود را به دیگران بیان کند.(شعر،آهنگ، بوم نقاشی)می تواند منعکس کننده ی وضعیت داخلی فرد باشد.
قسمت دوم
هوش هیجانی و روشهای تحکیم آن
در سود هوشی، استدلالها، وارسی و تحلیل و هم استفاده از مهارتهای کلامی متجلی میشود.
از سمت دیگر افرادی که توانایی طراحی دارند، مانند مهندسان، انسانهایی هوشمند هستند.
در این بین زمانی از واژه توجه صحبت میشود، این واژه باهوش و انسانهای هوشمند ارتباط پیدا میکند که از توجه بالایی برخوردارند.
عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندیهاست.
نقدی که به تستهای سود هوشی شد، این بود که از نظر فرهنگی نمیتواند پاسخگو باشد.
عامل دیگر اینکه تستها در زمینه قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی درزمینه خلاقیت، نوآوری و ابتکار بطور کامل عاجز بودند.
در سال ۱۹۸۰ محققی در دانشگاه هاروارد، بنام هاروارد گاردنر روی پروژه صف کار میکرد و در جریان آن به مسئلهای بنام هوشهای متکثر رسید.
وی پایدار کرد که هوش تنها در بعد ریاضی و خطی نیست.
وی هنگام بررسی موضوع، به دو هوش رسید: هوش بین فردی و هوش درون فردی.
گاردنر با طرح این موضوع مسائل مرتبط به حوزه سود هوشی (IQ) را نقد کرد.
دکتر فاطمی در دنباله در زمینه ویژگیهای هوش هیجانی اظهار نمود: هوش هیجانی مجموعهای از اجزای مرتبط به هم هستند که اجزا یا مؤلفههای این مجموعه شامل:
چنانچه به نوع رفتار خود و عصبانی شدن آگاه نباشید، سبب میشود هیجان خشم در شما نقش منفی ایفا کند و درنتیجه در مذاکره یک گام به عقب بروید.
ولی چنانچه هنگام خشم از خود بپرسید هدف شما از شرکت در مذاکره چیست، منافع ملی یا گروهی؟ در این حالت مذاکره شما مطلوب و مثبت پیش خواهدرفت.
در صورت ژرف شدن به این ماجرا، متوجه میشوید که این برخورد تاثیر بطور کامل ناخوشایندی در دیگر رفتارهای شما داشته است.
از اینرو در نخستین مؤلفه هوش هیجانی، اساسی و مهم آن است که شما قادر باشید از آنچه در درونتان میگذرد، آگاه باشید.
بیان هیجانها:
پارهای پژوهشها در دانشگاه استانفورد و دیگر دانشگاهها مشخص کرده اند که چنانچه انسانها هر روزه هیجانهای خود را بنویسند، کمتر به طبیب مراجعه خواهندکرد.
ما بایست یاد بگیریم هیجانها را درست بیان کنیم.
در رابطه با هیجانهای ما، همواره سه حالت وجود دارد: حالت نخست) هیجان خود را هرگز ابراز نکنید.
حالت سوم اینکه محتمل است به او بگوییم: میشود از شما خواهش کنم اندکی آن طرفتر بایستید.
وقتیکه ما هیجانها را بیان نمیکنیم، سبب سنگینی هیجانی میشود، یعنی چنانچه طرف را بشکافیم میبینیم اینهمه هیجان را با کوله باری از سختی حمل میکند و فشارهای زیادی را متحمل میشود که برآیند بسیار بدی دارد.
بیان هیجانها میتواند از سادهترین رفتارها تا پیچیدهترین آنها را دربربگیرد.
اشخاصی که هوش هیجانی پیدا میکنند، رفتارهای حالت سوم را از خود بروز میدهند.
بدون آموزش، رفتار اول و یا رفتار دوم دیده میشود.
آموزشهای هوش هیجانی نشان میدهد که ما در زندگی میتوانیم رفتار نوع سوم را بروز دهیم و با اجتناب از چالشها در مدیریت بحران، موفق باشیم.
بررسیهای گوناگون مشخص میکنند که بیان هیجانها به شکلی مناسب با سلامت و شاد بودن اشخاص ارتباط مستقیم دارند.
در نمونههای فرهنگی و اصیل ما هم، این قضایا دیده میشوند.
به عنوان نمونه داستان پیرمردی که اشتباهی وضو میگرفت که امام حسین و امام حسن (علیهما السلام) در سالهای طفولیت چگونه با او برخورد کردند.
در حالیکه میتوانستند رفتار اول و دوم را نشان دهند.
ولی با گزینش و انتخاب رفتار سوم او را به صورت بیانگر توجیه کردند.
چنانچه همدلی وجود نداشته باشد، ارتباطات مسموم میشود.
فرمول همدلی اینست که در ارتباط مان احساس فرد را شناسایی کنیم.
همدلی متفاوت از همدردی است؛ چون در پی همدردی باید موافقت کنید و با همدیگر غصه بخورید، ولی همدلی؛ یعنی ما بتوانیم از زاویه دید فرد به موضوع نگاه کنیم، بدون این که با او توافق داشته باشیم.
نخستین پیامد همدلی این است که فرد مقابل، احساس به رسمیت شناختن کند.
مرد آرام روی صندلی نشسته، چشم هایش را بسته بود.
پس از چند لحظه، به وی گفتم: فکر نمیکنید بچه هایتان خیلی اذیت میکنند.
چشم هایش را باز کرد و گفت: حق با شماست، ولی ما تازه از بیمارستانی برمی گردیم که کودکان مادرشان را از دست داده اند.
استیفان کاوی ادامه میدهد: جهان آکنده از مخالفت من تبدیل به دنیایی پر از محبت شد، چون از دید او به ماجرا نگاه کردم.
حساسیتهای انسانها با هم تفاوت دارد و همدلی؛ یعنی درک این حساسیتها.
فرهنگ به شکلهای متفاوت و گوناگون گزینش میکند که به چه چیز توجه کنیم و چه چیز را ندیده بگیریم؟ آگاهی از وجود فیلترهای فرهنگی، شخصی و فامیلی و چگونگی دخالت آنها در گوش کردن باعث میشود که هنگام گوش کردن، به جنبههای مختلف پیام سمت مقابل توجه کنیم.
در زمینه هیجانات مثبت نیز همین گونه است.
امکان دارد شما در مذاکره خیلی خوشحال شوید و شادی شما را مدیریت کند و حتی این امر سبب بازندگی شما شود.
مدیریت هیجانها به معنای مدیریت آگاهانه، ماهرانه و خلاقانه آنهاست و تنها افرادی که هوش هیجانی بالا دارند، توانایی دارند آنها را مدیریت کنند.
تکنیکهای مدیریت هیجانها
این بازنگری آگاهانه میتواند ما را از گزندهای هیجانی و آثار مسموم آن در عمل، آگاه کند.
نکته اساسی اینکه گرفتگی هیجانی بطور رایج با پاسخهای ناپسند همگام است، در حالیکه انبساط و رها شدن از گیر هیجانی، ما را برای دادن پاسخهای مناسب آمادهتر میکند.
نکته عملی در این مورد، ارتقای توانمندی درونی بوسیله استفادا هشیارانه از تخیل خلاق در مدیریت هیجانهاست.
بی تردید کلیدهای بزرگی، مانند: ایمان، امید و دعا سبب حذف تصویرهای تاریک و گرفته و خلق تصویرهای باز و فراخ میشوند.
آدم ناامید، تصویری جز یک مانع بزرگ نمیبیند.
در برابر آدم امیدوار، موانع و دیوارها را گزینش کننده نمیداند.
او میتواند با توکل به خدا بر فراز موانع پرواز کند.
نتیجه عملی این تصویرسازی به همراه توکل، معنادار کردن گزینههای دیگری است که در مجاور گزینه تحمیل شده ناشی از ناامیدی، وجود دارند.
مولانا میگوید:
بنابراین تصویرسازی آگاهانه و مستمر، سبب آسان سازی خلاقیت میشود.
انسانهای امیدوار خلاقیت زیادتری دارند و درنتیجه کمتر گرفتار نوسانها میشوند.
هوش هیجانی و ارتباطات
در قلمرو فردی، هوش هیجانی به قابلیتها، شایستگیها و توانمندی هایی میپردازد که ارتباط فرد با خود را تنظیم میکنند.
در این حوزه با ویژگیهایی، مانند: آگاهی به خود، اعتماد بنفس، مدیریت هیجانها و ابتکار عمل سروکار داریم.
در قلمرو اجتماعی، هوش هیجانی به قابلیت هایی میپردازد که ارتباط فرد با بقیه را سامان میبخشند، ویژگیهایی، مانند: همدلی، آگاهی سازمانی، مدیریت تضاد و تعارض، کارگروهی، نفوذ، تربیت دیگران و ارتباط موفق با بقیه، که در این حوزه قرار میگیرند.
بزرگترین گروه فوق تخصصی پزشکان مغز و اعصاب و متخصصین روانپزشکی در ایران
شاید دیگر کمتر کسی اطلاع نداشته باشد که در مجموعه بزرگ پزشکان جایروس بهترین فوق تخصص های مغز و اعصاب و اعصاب و روان و برترین فارغ التحصیلان آمریکا،اسپانیا و آلمان حضور دارند و خدمات مغزواعصاب و روان که در این مجموعه ارائه می شود با کیفیت ترین در تمام ایران است!
کادر درمانی جایروس از لحاظ تخصصی در حیطه های اعصاب، در تمام کشور بی نظیر است
شماره تماس های نوبت گیری سریع
مشاوره های تلفنی و ویزیت آنلاین ویدئویی نیز ارائه می شود.
واحد مغز و اعصاب و روان ☎ 22616377_021 ☎
واحد ویزیت متخصص اختلالات خواب و نوبت انجام تست خواب ☎ 02122648627 ☎
واحد مشاوره و روانشناسی ☎ 22636863_021 ☎
اگر بی خوابی دارید، علاوه بر خدمات حضوری در کلینیک، میتوانید با تهیه دوره جامع درمان بیخوابی که توسط دکتر مصطفی امیری فلوشیپ اختلالات خواب تهیه شده است، بی خوابی تان را بدون دارو و در منزل درمان کنید.
درمان بی خوابی بدون دارو با ۱۱۳ روش علمی و خانگی (برای شروع، اینجا کلیک کنید)
اگر دچار افسردگی هستید یا میخواهید احساس شادی و لذت را در زندگی تان تقویت کنید، میتوانید بصورت حضوری توسط متخصصین روانپزشکی یا روانشناسان مجموعه جایروس ویزیت شوید و علاوه بر خدمات حضوری، میتوانید با تهیه دوره آنلاین درمان افسردگی در خانه که توسط مجموعه پزشکان جایروس تهیه شده است، افسردگی تان را در منزل و بدون دارو درمان کنید (برای دیدن ویدئو معرفی دوره، کلیک کنید)
درمان افسردگی در منزل بدون دارو (برای شروع، اینجا کلیک کنید)