سهم ژن ها به عنوان عامل های وراثتی موثر در تعیین میزان خلاقیت افراد

مطالعات علمی فراوانی نشان می دهد که ارتباط تنگاتنگی میان ساختار مغز، رویدادها و افکاری که از ذهن می گذرد و نبوغ افراد وجود دارد.

افراد با ذکاوت و خلاق چون هنرمندان،  نقاشان، موسیقی دانان و نویسندگان ساختار مغزی کاملا متفاوتی نسبت به دیگر افراد عادی دارند—در واقع حجم یا تراکم جسم پنبه ای آنها  (توده ى بافت هاى سپيدى كه دو نيمكره ى مغز را به هم مرتبط ميكند) بسیار کوچک است. اما نکته جالبت توچه این است که دانشمندان و روانشناسان نسبت به این موضوع هیچ توجه خاصی نشان ندادند و از پیشترها نسبت به آن آگاهی داشتند.

از ویژگی های افراد خلاق و هنرمند این است که آنها عادت دارند همیشه فراتر از آنچه می بیننند، می شنوند و احساس میکنند تفکر کنند. در واقع فکر آنها در جهات مختلف کار می کند. همواره سعی می کنند راه های مختلفی برای یک مشکل پیدا کنند و سپس با وصل کردن آنها به یکدیگر به یک نقطه مشترک برسند. به هر میزان که  حجم یا تراکم جسم پنبه ای آنها  (توده بافت هاى سپيدى كه دو نيمكره ى مغز را به هم مرتبط مي كند) کوچکتر باشد، ارتباط میان نیمکره راست و نیمکره چپ سر بتدریج کاهش پیدا می کند. بنابراین، در هر نیمکره ایده ها و افکار آزادانه و بدون هیچ قید و بندی شکوفا می شوند و بسط پیدا می کنند و این چیزی است که دانشمندان نام آن را “تکوین اندیشه ها و طرح ها” گذاردند.

در مغز افراد هنرمند و خلاق و نوابغ درست در ناحیه زیر سطح فرامخ، ماده خاکستری بسیار فراوانی وجود دارد و هر چه مقدار این ماده خاکستری بیشتر باشد، هوش فرد بیشتر خواهد بود.

براساس مطالعات همچنین شواهدی به دست آمده است مبنی بر اینکه سطح سروتینین در مغز افراد خلاق و باهوش بعلت ترکیب ژنتیکی که دارند، بسیار بالاست. سروتونین یک ناقل عصبی است که اتصال بین سلول ها را افزایش می دهد.

افرایش ارتباط میان سلولی درست در ناحیه زیر سطح فرامخ موجب افزایش هشیاری و قوی تر شدن حواس پنجگانه انسان می شود. بدین معنا که انسان می تواند با سرعت بیشتری اطلاعات را پردازش و احساس کند. علاوه بر این افزایش ارتباط میان سلولی در نواحی مختلف مغز سبب افزایش توانایی فرد در شکل دهی به ایده های جدید و خلاقانه، شناسایی الگوها و درک نشانه ها می شود. به هر میزان که ارتباط میان نواحی و  بخش های مختلف مغز که وظیفه کنترل اندیشه و افکار، احساسات و غیره را برعهده دارند،  بیشتر باشد، انعطاف پذیری روانی، اصالت و درستی ایده ها  بیشتر خواهد بود.  بنابراین، توانایی خلاقانه به معنای فکر کردن در جهات گوناگون نیست، در واقع بمعنای توانایی شکل دهی به ایده ها و پیوند دادن ایده های ناهمگون برای دستیابی به طرحی منحصربفرد است.

بنابراین،  تا اینجا بدین نتیجه می رسیم که انسان ها نابغه بدنیا می آیند و هوش چیزی نیست که بتوان به افراد القاء کرد. اما آیا همه نوابغ به موفقیت های چشمگیر دست پیدا می کنند و در دنیا شناخته می شوند؟ نه، افراد نابغه و هنرمند نیز به فرصت ها و زمینه های کاری نیاز دارند تا بتوانند نبوغ و استعداد خود را به نمایش بگذارند. علاوه بر ژن و استعداد خدادادی، همه افراد باید برای رسیدن به آرزوها و خواسته های خود تلاش بی نهایت داشته باشند.

منبع:

http://brainblogger.com

نگارنده: حدیث بختیاری

[divider]

کلینیک فوق تخصصی مغز و اعصاب و روان آلومینا