استفاده از روش های روان درمانی برای مهار و کنترل درد

عوامل و شرایطی که شدت درد های مزمن را بدتر می کند:

علاوه بر تغییرات در شرایط و وضعیت سلامت بدن و تحمل درد برای یک مدت طولانی، عوامل دیگری نیز وجود دارند که موجب وخیم تر شدن اوضاع می گردند. یکی از جنبه های مهم آن، نوع احساساتی ست که فرد بیمار در زمان عود کردن درد با آن رو به روست. در واقع، درد فیزیکی یا جسمانی “ترکیبی از تجارب عاطفی و حسی جسم” را شامل می شود. معنی ضمنی آن، اینست که بسته بر نوع حواس فیزیکی و حالات فکری یا احساسی و یا روحی، وضعیت سلامت و قدرت تحمل ما متفاوت خواهد بود.

یکی از راه حل های مفید به منظور مقابله با درد، تفکیک نوع احساسات و تمایز قائل شدن میان درد جسمانی و به طور کلی رنج و زحمت ناشی از آن است. در بیشتر موارد، از روش های درمانی و مراقبت های پزشکی برای یک مدت طولانی اسفاده می کنند، در واقع، شرایط پیش امده خود بخود مشکل آفرین نیستند، بلکه پیامدهای بودن و قرار گرفتن در آن شرایط است که موجب نگرانی و افسردگی می گردد.

علل برتری روش های روان درمانی نسبت به روش های درمانی دیگر در کنترل و مهار دردهای مزمن

اگرچه روش های روان درمانی به تنهایی و مستقیما قادر به کاهش و تسکین این نوع احساسات نیستند، اما می توانند به شما در درک بهتر پیامدهای حاصل از حالات افسردگی و اضطراب کمک کنند.

برای مثال، درد داشتن به شما چه احساسی می دهد؟ چگونه این دردهای مزمن تفکر شما نسبت به آینده را تغییر می دهند؟ چگونه این درده ها بر شیوه زندگی شما از نظر، ساعات خواب، اشتها به غذا و میزان فعالیت های روزانه شما تاثیر می گذارند؟ تمامی این موارد بر یکدیگر تاثیر متقابل گذارده و موجب بروز حالت شدید تری از افسردگی و اضطراب می شوند.

تا حلا دقت کرده اید که چگونه شخصی بر روی ذغال بسیار داغ حرکت می کند و راه می رود بدون آنکه مشکلی برای او پیش آید؟ البته حقیقت این است که این فرد نیز مانند ما یک انسان است و گرما را در پای خودش احساس می کند.

اما تفاوت اصلی در آنجاست که تاثیری که این حس و تجربه وابسته به جسم بر زندگی آنها گذاشته به گونه ای است که موجب تسکین و کاهش دردهای ناشی از آن می گردد. تغییرات بسیار کمی در اینجا وجود دارد، آنها با تغییر نگرش و مفهوم درد، آن را بهتر درک می کنند.

در ادامه :چگونه درمان شناختی-رفتاری به بهبود درد های مزمن کمک می کند