27-16

پدر بیشتر وقت خود را صرف کار و کوشش به منظور حفظ موقعیت و رفاه خانواده‌اش میکند.

می‌توان بیان کرد که همه‌ی پدران دو شخصیت مجزا دارند، شخصیتی قاطع که شان مردانگی و اقتدار را در بر دارد و شخصیتی مهربان که شان پدری اوست. پدر بهترین راهنما برای مسیر تکاملی رفتاری و تربیتی فرزند است. محبتی که او را به سهل‏گیری و آزاد و رهاگذاشتن کودک ترغیب می‏نماید و قاطعیتی برخواسته از دوراندیشی و ژرف‏نگری که او را معتقد به استحکام و سختگیری می‏کند. تربیت کودک بایست حول دو محور متفاوت و با این وجود متجانس شکل گیرد. یکی سهل‏گیری و واگذاری و دیگری سختگیری و کنترل، ضمن ملاحظه حد اعتدال در این دو روش متضاد.

رمز بزرگ و هنر ظریف تربیت متعادل برای تربیت شخصیت متعالی کودک توسعه‏یافتگی این دو محور متضاد است.در دوره طفولیت نمایش مهر و محبت پدر افزون‌تر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از مسیر بازی قابل اجراست. مدیریت پدر باید بر پایه این دو اصل کلی بنا شود و پدر وظایف خود را در حیطه تربیت با ملاحظه اعتدال و بکارگیری درست و منطقی این دو اصل اساسی و مهم انجام دهد.

نقش مهر پدری در پرورش کودکان

پدر از طرق گوناگونی می‏تواند مهر خود را به فرزند بنمایاند.

ولی در دوره طفولیت نمایش مهر و محبت افزون‌تر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از مسیر بازی قابل اجراست.

محبت پدر به نوزاد

پدر باید محبت به طفل را از همان روزهای پس از متولد شدن شروع نماید زیرا پدر نیز همانند مادر از مسیر وراثت با کودک پیوند دارد و همین پیوند به وی امکان می‏دهد که در همون ایام نوزادی با فرزندش رابطه برقرار نماید.

نوازش طفل، اثری درازمدت در ارتباط پدر و کودک دارد.

ضمن آن که سبب افزایش علاقه پدر به طفل نیز می‏گردد.

دکتر «ویلیام سیرز» عقیده دارد که: «بیشتر نوزادان در حالت هوشیاری خاموش به سر می‏برند … این حالتی است که پس از آن هرگز تکرار نمی‏شود؛ چشم‏هاشان گشاده و باز است و نسبت به محیط اطراف خود حالتی پذیرنده دارند، این لحظه‏های پیوند نخستین نباید از دست برود. در این موقع با نوزاد حرف بزنید و بیان عواطف را آزاد بگذارید؛ سلام عزیزم، من پدرت هستم …»

پدر و کودک شیرخواره

پدر در دوره شیرخوارگی نیز می‏تواند با محبت کردن به طفل، او را به همراهی، مدیریت و حکمروایی خود عادت بدهد.

پدری که طی این دوره نسبت به طفل بی‏تفاوت بوده و پس از گذشتن دو، ۳ سال، تازه می‏خواهد در امر تربیت و تربیت کودک دخالت کند، توفیق پایین‌تر می‏یابد زیرا کودک به علت نبود انس قبلی، با دیدن پدر به وجد نمی‏آید و شادمان نمی‏شود، در این حالت پدر چاره‏ای ندارد جز اینکه یا با زحمت بیشتری گذشته را تلافی نماید و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و یا آن که راه آسان‏تری را برگزیند و تربیت را با خشونت درهم بیامیزد که راه دوم بهیچوجه پسندیده نیست.

پدر و کودک خردسال

پس از گذشتن دوره شیرخوارگی، دایره محبت به طفل وسیع‏تر شده و محبت از مسیر کلام، قوت می‏گیرد.

از این پس وابستگی کودک به مادر کاهش می‏یابد او بیشتر از گذشته به سوی پدر می‏رود.

متأسفانه بعضی از پدران پس از گذشتن این دوره از توجه و محبت خود به طفل می‏کاهند.

زیرا کودک، دیگر آن جذابیت رفتار و شیرینی قبل را ندارد.

این دوری پدر، برای کودک بسیار گران است و می‏تواند سبب ناهنجاری‏های رفتاری گردد.

به خصوص که او اکنون بزرگ‌تر شده و مسائل عاطفی را مناسب‌تر درک می‏کند و طالب محبت بیشتری است.

البته طبیعیست که در کیفیت محبت تغییراتی بوجود بیاید.، ولی اصل آن بایست محفوظ و محسوس بماند.

از این پس، پدر می‏تواند از عامل تعریف و اثر نیز سود بگیرد.

تعریف، تمجید و تأیید کودک

انرژی مثبت کلمات پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندی در او نسبت به گوینده ایجاد می‏کند.

تعریف از کودک به تحکیم اعتماد بنفس و احترام به خود او نیز کمک خواهد کرد.

با توجه به اینکه پدر در نگاه کودک مظهر قدرت و شجاعت است و بطور معمول در نظر کودکان، پدر بیشتر از مادر از هیبت و ابهت بهره مند است، تعریف از کودک، توسط پدر برای او بسیار ارزشمند و لذت‏بخش خواهد بود.

شایسته است که پدر در گذرگاه تربیت از عامل تعریف سود گیرد و روح طفل را با نسیم کلمات نوازش دهد.

چنانچه پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از طفل را دارد، اول می‏تواند از مسیر تعریف، فضای دوستانه‏ای را ایجاد نماید و زمینه را برای اثر بیشتر کلام خود مهیا سازد.

جملاتی همچون «از وقتی تو به جهان آمده‏ای زندگی ما شیرین‏تر شده» و یا «تو گلی هستی که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسی در طفل می‏آفریند؟ آیا این‏گونه جملات در میزان حرف‏شنوی و همراهی کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟

البته تعریف و تمجید در حالتی مطلوب است که غیرواقعی و غیرمنطقی نباشد و طفل را گرفتار توهم و کبر و غرور نسازد. ملاحظه مقدار نیز در آن شرط است.

بازی دوستانه با کودک

بازی مجموعه فعالیت‏هایی است که کودکان برای سرگرمی، تفریح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روی می‏آورند و در هنگام آن انرژی‏های زیاد خود را تخلیه می‏کنند.

جایگاه پدر در بازی کودک

پدر از دو طریق عمده می‏تواند در گذرگاه بازی، مدیریت تربیتی خود را اعمال نموده و به طوری مطلوب و مطابق با ویژگی‏های کودک، او را در گذرگاه هدایت سوق دهد. این دو طریق شامل:

۱ ایجاد زمینه و فضای مناسب برای بازی و تهیه اسباب‏بازی‏های مفید.

دو .بازی با کودک و دخالت مستقیم در بازی. علاقه زیاد کودک به بازی سبب علاقمندی او به همبازی نیز خواهد شد.

هرکسی به آسانی می‏تواند از مسیر بازی، دل ساده و پاک طفل را به دست آورده و با محبوبیتی که کسب می‏کند بر روح و روان وی اثر بگذارد.

پدر در امر تربیت علاوه بر احتیاجی که به این محبوبیت دارد، به شناختی هم که از راه بازی نسبت به طفل به دست می‏آورد نیازمند است در حقیقت: «بازی وسیله‏ای است برای کشف جهان پنهان کودک و شناخت جهان وجودی او.

چه بسیارند خوی‏ها و رفتارها، حب و بغض‏ها، کین و مهرها که در طفل پنهانند و مربی را به شناخت آن دسترسی نیست مگر آنگاه که او را به بازی وادارد و یا بازی او را با خود و دیگران مشاهده کند … در سایه این کشف‏هاست که می‏توان، در پی اصلاحش کوشید و عارضه‌های و نابسامانی‏ها را در او اصلاح کرد و یا جنبه‏های مثبت او را تحکیم نمود.

ولو در اصلاح و درمان نابسامانی‏های کودک یکی از راه‏ها و شیوه‏ها، روش بازی درمانی است که در سایه آن می‏توان بسیاری از اختلالهای را از بین برد»

بازی کودک و پدر، بطور معمول دارای هیجان، جنبش و فعالیت و شور بیشتری بوده و از دیگر بازی‏ها متمایز است.

در بازی کودک با پدر تفاوت‏های آشکاری نسبت به بازی کودک و مادر و حتی همسالان دیده می‏شود.

بازی کودک و پدر، بطور معمول دارای هیجان، جنبش و فعالیت و شور بیشتری بوده و از دیگر بازی‏ها متمایز است.

لذا ذکر این نکته افراد با سن بالا نظر می‏رسد که: هرچند قوام بازی به تشکیل شادی و نشاط برای طفل است، ولی امکان دارد پدر ناخواسته از مسیر بازی‏های جنجالی و هیجان‏زا موجبات کاستی اعصاب و بدخوابی کودک را مهیا کند.

در هنگام بازی پرداختن به سن و سال طفل، توانایی‏ها و ظرفیت و افکار کودکانه لازم است.

شرکت دادن اطفال در بازی‏های سخت، ترسناک و یا بازی‏های خاص اشخاص بزرگ‌تر، سبب قویتر شدن و یا رشد عقلانی سریع‏تر کودک نمی‏شود بلکه احتمال دارد طفل را گرفتار تضاد و اختلال کند.

برای هر پدری با هر میزان از اطلاعات و فرهنگ، بازی کردن با کودک مناسب‌تر از ترک بازی است.

گاهی تصور اشتباه از مردانگی، بی‏حوصلگی و کسالت و یا ملال و خستگی و درگیری بیشتر از اندازه در مسائل کاری، پدر را از بازی با کودک باز می‏دارد و سبب ایجاد شکاف عاطفی بین پدر و کودک می‏گردد.


قسمت سوم

التیام و بهبود ارتباط پدر و نوزاد

التیام و بهبود ارتباط پدر و نوزاد کار دشواری نیست ولی احتیاج به ملاحظه نکاتی دارد که در ادامه مطلب به آن‌ها اشاره میکنیم.

به آنها فضایی مختص خودشان را بدهید.

پس از ۹ ماه بارداری و بعد مواظبت تقریبا تمام روز از او، طبیعیست که فکر کنید شما در هر موردی مناسب‌تر از شریک زندگی تان میدانید که چکار باید کنید، ولی بایست بدانید قرار نیست شریک زندگی تان مانند شما باشد. پدر و مادر به روش متفاوتی با نوزادشان ارتباط برقرار میکنند و نوزاد از این فرق لذت می‌برد.
ضروری نیست دائم دور شریک زندگی تان پرسه بزنید و آماده باشید تا هر زمان فرزندتان آغاز به نق زدن کرد، او را از شریک زندگی تان بگیرید.

شاید علی الخصوص هنگامی که نتواند او را سریع ساکت کند، وسوسه شوید که دخالت کنید.

ولی با این کار اعتماد بنفس او را تضعیف میکنید، کودک تان به اینکه پدرش او را ساکت کند، عادت نخواهد کرد و خودتان نیز یک لحظه آسایش نخواهید داشت.پس اجازه بدهید خودشان مشکل را حل کنند.شاید از اینکه چطور بدون کمک شما توانست او را ساکت کند، تعجب کنید.با مهلت دادن به او و فقدان دخالت، شریک زندگی تان شیوه‌های خودش را به منظور حل مشکل پیدا خواهد کرد، مانند سوار کردن بچه در ماشین و یا خواندن یک ترانه ویژه

مادر یکی از بیماران توضیح می‌داد: «یک شب که از خواب بیدار شدم دیدم همسرم پشت کامپیو‌تر نشسته و به موزیک گوش می‌دهد و پسرم هم با آهنگ بالا و پایین می‌رود».

مادر دیگری می‌گفت: «همسرم با رقصش مشهور شده بود.

دوقولو‌های‌مان را به طبقه پایین می‌برد و با سی دی مورد علاقه‌اش در اتاق نشیمن برای‌شان می‌رقصید.

سال‌ها بعد همچنان این ترانه‌ها سریع آنهارا آرام میکند.

به این ترانه‌ها ترانه‌های بابا می‌گوییم»

به آنها یاری دهید. تا به هم نزدیک‌تر شوند.

به منظور بهترشدن ارتباط پدر و نوزاد با هم به خرید بروید و یک نوار حمل کودک بخرید تا نوزادتان به پدرش نزدیک‌تر شود.بعد او را مورد تشویق قرار دهید که بیشتر موقعیت‌ها آن را بپوشد و نوزادتان را در آن قرار بگذارد..

این نزدیکی فیزیکی راه بسیار طبیعی برای صمیمی شدن این دو با همدیگر خواهد بود، مضاف بر آن مزیت دیگری که دارد، این است که دست‌هایش آزاد بوده و می‌تواند ظرف‌ها را نیز بشوید!
این عمل در انتها روز که کودکان تمام سنین مستعد نق زدن و آشفته شدن هستند، بسیار کمک‌تان میکند.

در این موقع پدر می‌تواند حقیقتأ بدرخشد.او می‌تواند طفل را در کریر گذاشته و برای صمیمی شدن با او و ورزش کردن در اطراف خانه قدم بزند و شما هم میتوانید چرت بزنید یا به خودتان برسید.

با عوض شدن پوشک آغاز کنید.

در چند سال نخست فرزندتان هزاران بار احتیاج به عوض شدن پوشک خواهد داشت.

چطور است از این موقع استفاده کنیم؟ حتی عوض شدن چند پوشک طی روز بهترین مهلت به منظور برقراری ارتباط با همدیگر است.

شریک زندگی تان را مورد تشویق قرار دهید تا عوض شدن پوشک را کار جالبی بداند نه یک کار کثیف.

چنانچه او را بخاطر غلط انجام دادن کارش مسخره نکنید، موفق‌تر خواهید بود.شاید اولش اندکی شلخته کار کند ولی بسیار زود یاد خواهد گرفت.

زمان شیر دادن و خواب را همراه هم تقسیم کنید.

چنانچه هم شیر خودتان را به او می‌دهید و هم از شیر خشک استفاده میکنید، پدرش را مورد تشویق قرار دهید که بیشتر اوقات وظیفه شیر دادن به او را بعهده بگیرد.

چنانچه فرزندتان فقط شیر خشک استفاده میکند، تلاش نمایید به طور برابر این وظیفه را میان خودتان تقسیم کنید.

بعد از آن به او یادآوری کنید که هنگام شیر دادن نباید (یا دست کم همواره نباید) نوزاد و شیشه شیر را در یک دستش بگیرد و با دست دیگرش روزنامه بخواند یا کانال عوض کند.اجازه بدهید که ببیند اندکی ارتباط چشمی و گفتگو (حتی یک شعر بی معنی) می‌تواند سودمند باشد.حتی چنانچه نوزادتان تنها از شیر مادر تغذیه میکند، شریک زندگی تان میتواند در این کار شرکت کند و امورات پایانی را انجام بدهد.

وقتی شیرش را خورد، شریک زندگی تان می‌تواند چند دقیقه او را نگهدارد تا آروغ بزند یا وقتی شیرش را خورد و خواب آلود شد، او را از سینه‌تان جدا کرده و در بغل شریک زندگی تان بگذارید.

وقتی نوزاد عادت کند که پدرش او را بخواباند با احتمال فراوان نیمه شب که از خواب بیدار شود نیز می‌پذیرد که پدرش او را بخواباند و این تاثیر مثبت زیادی در التیام و بهبود ارتباط پدر و نوزاد دارد.

در آتیه هم وقتی وسیله بازی مورد علاقه‌اش را گم کرد و یا به زمین خورد و زانویش خراش برداشت با پدرش راحت خواهد بود.

به منظور بهترشدن ارتباط پدر و نوزاد شیفت شبانه را به پدر نیز واگذار کنید.

بیایید صادق باشیم: هر قدر هم که خسته باشید، قادر نیستید به آسانی پدری را که روز‌ها سر کار میرود متقاعد کنید که شب را با نوزادش بیدار بماند، به خصوص چنانچه که خانه دار باشید.

پس چنانچه می‌تواند بدون این که از سر جایش بلند شود او را ساکت کند، این عمل را انجام دهد.

رُزا مادر یکی از کودکان می‌گوید: پس از این که شب شیرش را می‌دهم، همسرم بلند میشود و با بکارگیری شانه‌های جادویی‌اش یاری میکند که آروغ بزند.

چنانچه شریک زندگی تان در طی هفته شب‌ها کمک‌تان نمی‌کند، تلاش نمایید به جای آن پایان هفته شیفت شبانه را به او واگذار کنید.

یافتن راهکار ارزش سعی کردن را دارد.

بعلاوه آرامش و حرف نزدن شبانه زمان خوبیست که پدر و فرزند با هم رابطه برقرار کنند، حتی چنانچه هردوشان نیمه بیدار باشند.

توصیه مشاور : بهترست که این همیاری را از دوره بارداری شروع نمایید و از شریک زندگی تان بخواهید که در کلاس‌های آموزشی دوره حاملگی شرکت نماید و یا کتابی را در این مورد مطالعه نماید.

بدینگونه هم شما از پشتیبانی عاطفی و فیزیکی وی برخوردار خواهید بود و هم اینکه وی برای پذیرش مسئولیت پدر شدن آماده میشود.

یکی از راههای کمک به بهتر شدن قولنج در اطفال در بغل گرفتن آنها توسط پدر به دلیل شانه‌های پهن آنهاست که به بهتر شدن شکم درد کودکان یاری می‌کند.

با افزایش آگاهی پدران در این مورد اشتیاق او را برای پذیرش مسئولیت پدر شدن بیشتر نمایید


قسمت چهارم

چرا نقش پدر در زندگی کودک مهم است ؟

پدرانی که به فرزندانشان بیشتر گوش می‌دهند و ارتباط نزدیکی با کودکانشان دارند و در عین اینکه قوانینی را گزینش میکنند ولی به آنها احساس آزادی هم می‌دهند، اثر بیشتری در بچه‌ها دارند.

برای دهه‌ها روانشناسان و دیگر پژوهشگران تصور می‌کردند یک ارتباط مادر- فرزندی از روابط دیگر میان اعضای خانواده مهم‌تر است.

آن‌ها بیشتر روی این ارتباط متمرکز بودند و چنانچه بچه در موردی مشکل پیدا می‌کرد، آن‌ها نقش مادر را برجسته‌تر می‌کردند یا حتی ممکن بود ا و را سرزنش کنند ولی همانگونه که زمان گذشت، محققان متوجه نقش اساسی و مهم پدر در زندگی کودکان شدند.

همانند مادران، بدن پدران برای پدر شدن تنظیم شده است و روش پدر بودن آن‌ها درست به میزان مادران و گاه افزون‌تر از آنها اساسی و مهم و موثر است.

رونالد رونر، رییس مرکز تحقیقات بررسی‌های روابط میان فردی دانشگاه کانتیکات، می‌گوید: ما حالامتوجه شده‌ایم که نقش پدران در زندگی فرزندانشان گاه افزون‌تر از مادران است.

او و همکارانش اخیراً تمام مطالعاتی که در مورد نقش پدر و مادر و میزان پذیرش یا طرد آنها از طرف بچه‌ها شده است را مطالعه کرده‌اند.

آن‌ها همانگونه که انتظار می‌رفت، به این جمع بندی رسیدند که نقش والدین در رفتارهای بچه‌ها خیلی پراهمیت و حیاتی است و احساس طردشدگی از طرف والدین در بچه‌ها ایجاد واکنش‌هایی مانند رفتارهای تهاجمی و از نظر عاطفی بی ثبات در آنها میکند.

طرد شدن از طرف والدین اعتماد بنفس کودکان را کم‌تر میکند و احساس‌های بی کفایتی و منفی درباره خود با میزان احساس منفی نسبت به والدین کاملامرتبط است.

رونر می‌گوید: صحیح هست که این عواطف درباره والدین وجود دارد ولی در مواردی نقش پدر حتی مهم‌تر از نقش مادر است.

مشکلات رفتاری، افسردگی، احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و فقدان تطابق با محیط بیشتر با رفتار پدر در ارتباط است. تا مادر.

با این وجود عشق پدران به فرزند در موقعیتهایی نسبت به عشق مادر به آنها قدرتمندتر عمل میکنند.

اینکه کودکان بدانند از طرف پدرشان پذیرفته شده‌اند و او آن‌ها را دوست دارد در اینکه در آتیه انسان‌های خوشحال‌تری باشند رل و نقش بسیار مهم‌تری ایفا مینماید.

احساس عشق و علاقه از طرف مادر هم با اهمیت است ولی بنظر میرسد مهارت‌های اجتماعی با عواطف نسبت به پدر همخوانی زیادتری دارند.

رونر و همکارانش نتیجه تحقیقات خود را در گاهنامه Persolanity and Social Psychology چاپ کرده‌اند.

این پژوهش تنها به پدر بودن به عنوان امری فرهنگی نگاه کرده است.

بنابراین اینکه حتماً پدر بیولوژیکی بچه‌ها باشد، چندان اساسی و مهم نبوده است و برآیند درباره پدرانی که در زندگی کودکان خود حضور ندارند، صدق نمی‌کند.

رونر و همکارانش هنوز علت این که چرا نقش پدر در موقعیتهایی مهم‌تر از مادر میشود را نمی‌دانند.

رونر می‌گوید: در هر خانواده یی، یکی از اعضا از دیگری نقش مهم‌تری دارد، به عنوان نمونه کسیکه برای تعطیلات پایان هفته برنامه ریزی میکند.

در خانواده‌هایی که این نقش به پدر تعلق دارد، تاثیری که در اطفال می‌گذارد، خیلی پراهمیت و حیاتی است.

در چنین مواقعی کودکان توجه بیشتری به آنچه پدر انجام میدهد یا می‌گوید، نسبت به مادر دارند و پدر نفوذ بیشتری بر آنها دارد.

پدران با این وجود بیشتر برای روش یی از زندگی که به آن «به کاریکه انجام می‌دهی بچسب» مؤثر هستند.

مطالعه یی روی خانواده‌هایی با حضور والدین که در گاهنامه بلوغ زودتر از موعد درماه ژوئن انتشار یافته، نشان میدهد نوجوانان نسبت به شیوه تربیتی پدران بازتاب و پایداری زیادتری نسبت به مادران نشان میدهند و این خود نشانگر اساسی و مهم بودن نقش پدر در زندگی آنهاست.

این پایداری در وقت مدرسه جای خود را به اعتماد بنفس بیشتر و احساس رهبری دسته در فعالیتهای جمعی در مدرسه می‌دهد.

این جادوگری روش پدرانه که به پایداری کودکان منتج میشود، به شیوه پدر و مادر خودکامه شناخته شده است که در برابر روش سهل گیری قرار میگیرد و وظیفه مهمی در احساس استقلال اطفال در بزرگسالی دارد.

لورا واکر می‌گوید: تحقیقات ما مشخص کرده که پدرانی که به فرزندانشان بیشتر گوش می‌دهند و ارتباط نزدیکی با کودکانشان دارند و در عین اینکه قوانینی را گزینش میکنند ولی به آنها احساس آزادی هم می‌دهند، اثر بیشتری در بچه‌ها دارند.

این بررسی‌ها نشان میدهد پدران رل و نقش بسیار با اهمیتی در ایجاد احساس پشتکار و استقامت کودکان دارند.

و این نقش از مادران مهم‌تر است.

واکر می‌گوید: مشخص نشده است چرا پدران در ایجاد این حس اینقدر موثرند.

البته علت آن میتواند این باشد که پدران روی این مسئله متمرکز هستند در حالیکه مادران احتمال دارد چیزهای دیگری از قبیل مهربانی و رفتار اجتماعی را به اطفال آموزش دهند.

خوشبختانه برای پدران درست همانند مادران بیولوژیکی وظیفه مهمی در خوب پدربودن شان ایفا مینماید.

مطالعاتی هورمونی نشان میدهد که تا یک هفته پس از به جهان آمدن بچه میزان هورمون اکسیتوسین در بدن مردان بالامی رود.

این هورمون بنام هورمون عشق شناخته میشود و احساس وابستگی و محبت را در بین اشخاص بالامی برد.

هنگامی که پدران با فرزندانشان بازی میکنند میزان این هورمون بالامی رود.

پدر بودن بنا بر تحقیقات دیگر که سال قبل در گاهنامه آکادمی ملی علمی انتشار یافت، میزان تستوسترون بدن را تقلیل میدهد.

این دگرگونی هنگامی که پدر از کودک خود مراقبت میکند، قوی‌تر میشود و به همان میزان احساس خشونت را کاهش میدهد و به همان میزان تمایل به حفاظت و محبت را بالامی برد.

با این وجود هنگامی که پدران با کودکان خود می‌گذرانند و کیفیت آن، خیلی پراهمیت است.

واکر می‌گوید: ضروری نیست حتماً با کودکانتان وقت زیادی را بگذرانید.

شاید بازی کردن در حیاط خانه یا فیلم دیدن با فرزندانتان قادر باشد همان اثر واجب و ضروری را بر آنها بگذارد.

آن‌ها باید احساس کنند که شما در کنارشان حضور دارید و مراقب آن‌ها هستید.