ارتباط بین دردهای مزمن و افسردگی

درد مزمن و افسردگی: مدیریت درد در زمان افسردگی

زندگی با درد مزمن بسیار طاقت فرساست. اما اضافه شدن افسردگی تحمل درد را سخت تر می کند – مشکلی که بسیاری از افراد مبتلا به دردهای مزمن به آن دچار می شوند.

افسردگی می تواند درد را شدید کرده و مقابله با آن را سخت کند. خبر خوب این است که درد مزمن و افسردگی جدایی ناپذیر نیستند. درمان های موثر می توانند افسردگی را از بین برده و درد مزمن را قابل تحمل می کنند.

درد مزمن و افسردگی: یک زوج وحشتناک

اگر مبتلا به درد مزمن و افسردگی هستید، بهتر است بدانید افراد زیادی مشابه شما وجود دارند، زیرا این دو مشکل مسائل رایجی هستند که معمولا هم پوشانی دارند. افسردگی یکی از رایج ترین مشکلات روانی است که افراد مبتلا به دردهای مزمن با آن روبه رو می شوند و اغلب شرایط بیمار را پیچیده می کند. به آمار زیر دقت کنید:

• طبق بنیاد درد امریکا، حدود 32 میلیون نفر در امریکا مبتلا به دردهایی هستند که بیش از یک سال طول می کشد.
• بیش از نیمی از بیمارانی که از درد به پزشک خود شکایت می کنند، افسرده هستند.
• به طور متوسط 65 درصد افراد افسرده نیز از درد شکایت دارند.
• افرادی که درد استقلال آنها را محدود می کند، بیشتر در معرض افسردگی هستند.
• از آنجایی که افسردگی در بیماران مبتلا به دردهای مزمن معمولا تشخیص داده نمی شود، بنابراین درمان نشده نیز باقی می ماند. علائم درد و شکایت های ناشی از آن در بسیاری از مراجعات مرکز توجه پزشک قرار می گیرند. نتیجه این امر افسردگی همراه با اختلال خواب، از دست دادن اشتها، کم شدن انرژی و کاهش فعالیت های جسمی می باشد – که تمام این پیامدها درد را تشدید می کنند.

درد مزمن و افسردگی: یک چرخه معیوب

درد یک پاسخ عاطفی را در هرکسی تحریک می کند. اضطراب، تحریک پذیری و بی قراری، تمام این ها واکنش های طبیعی است که در زمان صدمه دیدن بروز می کنند.

اما سوال این است که اگر درد برطرف نشود، چه اتفاقی می افتد؟ با گذشت زمان پاسخ فعال شده استرس باعث بروز مشکلات متعددی در ارتباط با افسردگی می شود. این مشکلات عبارتند از:

• اضطراب مزمن
• تفکرات اشتباه
• خستگی
• کج خلقی
• اختلالات خواب
• افزایش یا کاهش وزن

برخی از همپوشانی های بین افسردگی و درد مزمن را می توان با زیست شناسی توضیح داد. افسردگی و درد مزمن دارای انتقال دهنده های عصبی مشترک هستند – پیام رسان های شیمیایی که بین اعصاب حرکت می کنند. درد و افسردگی دارای مسیرهای عصبی یکسان نیز می باشند. تاثیر درد مزمن بر روی زندگی فرد نیز باعث بروز افسردگی می شود.

درد واقعی در نتیجه از دست دادن چیزی حاصل می شود، از دست دادن شغل، از دست دادن اعتبار و از دست دادن روابط جنسی، تمام این ها فرد را افسرده می سازند.

زمانی که افسردگی بروز می کند، دردی را که از قبل وجود داشته، تشدید می شود. تحقیقاتی در مقایسه افراد مبتلا به درد مزمن و افسردگی با افرادی که فقط به درد مزمن مبتلا هستند، انجام شده که به صورت زیر می باشد. افراد مبتلا به درد مزمن و افسردگی:

• دردهای شدیدتری گزارش شد.
• کنترل کمتری بر روی زندگی خود دارند.
• از استراتژی های مقابله ناسالم تری استفاده می کنند.

از آنجایی که درد مزمن و افسردگی خیلی با هم در ارتباط هستند، بنابراین هر دو معمولا همزمان با هم درمان می شوند. در حقیقت برخی روش های درمانی باعث بهبود درد و افسردگی می شوند.

درمان درد مزمن و افسردگی: یک رویکرد کلی

درد مزمن و افسردگی می توانند بر روی کل زندگی فرد تاثیر بگذارند. در نتیجه یک روش درمانی ایده آل تمام جنبه های زندگی فرد را ،که تحت تاثیر درد و افسردگی هستند، پوشش می دهد.

داروهای ضد افسردگی

واقعیت این است که درد مزمن و افسردگی دارای اعصاب و انتقال دهنده های مشترکی هستند، بنابراین داروهای ضدافسردگی برای بهبود درد مزمن و افسردگی به کار می روند.

داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای تاثیرات موثری در این زمینه داشته اند، اما به دلیل عوارض جانبی، مصرف آنها محدود شده است. برخی ضدافسردگی های جدیدتر که برای درمان سندروم های مختلف دردهای مزمن تجویز می شوند، به نظر می رسد دارای عوارض جانبی کمتری هستند.

فعالیت بدنی

بسیاری از افراد مبتلا به دردهای مزمن از انجام فعالیت های جسمی اجتناب می کنند. این افراد نمی توانند درد مزمن را از صدمات ناشی از ورزش تشخیص دهند. اما هر چه کمتر ورزش کنید، بیشتر بدن شما از فرم خارج می شود و درد و جراحت بدتر خواهد شد.

مسئله مهم این است که این چرخه معیوب شکسته شود. ما اکنون می دانیم که فعالیت جسمی منظم و ملایم بخش مهمی از مدیریت درد مزمن است. به علاوه ورزش کردن به بهبود افسردگی نیز کمک می کند. فعالیت های بدنی همان مواد شیمیایی را در مغز آزاد می کند که داروهای ضدافسردگی آزاد می کنند.

سلامت روحی و روانی

درد مزمن بر روی توانایی فرد برای ادامه زندگی و بر روی دیدگاه وی نسبت به خودش نیز تاثیر می گذارد. افراد مبتلا به دردهای مزمن از قرار گرفتن در کنار دیگران اجتناب می کنند که منجر می شود احساس منفعل بودن به آنها دست دهد. در حالیکه بهترین راه برای کنترل درد ایجاد مشغله های مختلف و برقراری ارتباط با دیگران می باشد. فرد در این حالت احساس قربانی بدون پیدا می کند.

شاید باورکردنی نباشد، اما تحقیقات نشان داده اند که برای برخی افراد آموزش های ذهنی باعث بهبود درد مزمن می شود. یکی از این روش ها شناخت درمانی است. در شناخت درمانی فرد به افکار منفی خود در مورد درد آگاه می شود. این افکار اغلب واقعیت را تحریف می کنند. در این روش درمانی فرد می آموزد چگونه الگوهای افکار خود را تغییر داده و تجربه درد را بهبود بخشد. شناخت درمانی به علاوه برای درمان افسردگی نیز موثر است و علائم افسردگی و اضطراب را بهبود می بخشد.

چگونگی درمان درد مزمن و افسردگی

بهترین روش برای مدیریت درد مزمن مشورت با یک پزشک برای ارائه یک برنامه درمانی است. زمانی که درد مزمن و افسردگی با هم ترکیب می شوند، نیاز به مشورت با پزشک حتی بیشتر هم می شود. برای شروع این کار به نکات زیر توجه داشته باشید:

• با پزشک خود مشورت کرده و به وی بگویید که علاقمند هستید درد مزمن خود را تحت کنترل درآورید. به یاد داشته باشید که یک برنامه مدیریتی ایده آل دارای چند هدف خواهد بود؛ به این معنا که چنین برنامه ای تمام بخش های زندگی تان را که تحت تاثیر درد و افسردگی قرار گرفته اند، تحت پوشش قرار خواهد داد.
• از طریق دسترسی به منابع مختلف، خود را توانمند سازید. سازمان های زیادی وجود دارند که به مردم کمک می کنند علیرغم وجود درد، زندگی کاملا طبیعی داشته باشند. می توانید به آنها مراجعه کنید.
• یک درمان یکپارچه را در نظر داشته باشد.
• به یک متخصص با تجربه در زمینه شناخت درمانی و دردهای مزمن مراجعه کنید.

نگارنده سمیه محمدی

تیم فوق تخصصی مغز و اعصاب و روان آلومینا